44

771 128 299
                                    

Play List: Never grow up/ Taylor Swift

شنیدیم بعد از رسیدن به آرزو‌ها،
جذابیتشون از دست میره...
اما این جذابیت آرزو نیست که از دست میره،
این ما هستیم که فراموش می‌کنیم یه زمانی
چه چیزی رو با تمام وجود می‌خواستیم!
فراموش نکن، چه چیزی رو ‌می‌خواستی و چقدر
براش تلاش کردی، چون فقط اینجوریه که
می‌تونی از رسیدن به آرزوهات لذت ببری!

__________________________

صدایی که از کلاویه‌ها بلند میشد، کمی گوش خراش بود اما نه اونقدر که لویی بخواد از خونه خارج بشه.

از آشپزخونه به نشیمن خیره بود و می‌دید که ا‌خم‌های هری توی هم رفته.

ریز به حالت صورتش خندید اما سعی کرد، صداش بلند نشه تا اون مرد بداخلاق امروز بیشتر از این بد خلقی نکنه.

بعد از یک دقیقه صبر هری تموم شد و گفت: کافیه بیلی.

بیلی دست‌هاش رو از روی پیانو برداشت و گفت: هری؟

هری: تو قرار بود تمرین کنی، به من میگی تمرین کردی ولی دروغ گفتی، چرا بیلی؟ می‌دونی که اگه راستش رو می‌گفتی من قرار نبود چيزی بهت بگم.

بیلی سرش رو پایین انداخت و با انگشت‌هاش بازی کرد و لویی برای بار هزارم توی قلبش رفتار هری رو پرستید.

هری: بیلی؟

بیلی: من متاسفم هری، قول دادم تمرین می‌کنم اما با چندتا از دوست‌هام رفتم بیرون و بعد بوم کلی کار پیش اومد و نتونستم تمرین کنم، نه اینکه نخوام تمرین کنم واقعا نتونستم.

هری: خب بیلی به نظرم بهتره بری و وقتی بیای که توی برنامه زمانی روزانه‌ات جایی برای پیانو باشه.

اوه اوه، هری داشت حال گرفته خودش رو سر بیلی خالی می‌کرد، لویی باید بین صحبت‌هاشون می‌رفت؟

بیلی بازوی هری رو گرفت و گفت: هری، لطفا تو که می‌دونی پیانو چقدر برای من مهمه من واقعا نتونستم.

هری: نه بیلی، من نمی‌تونم شاگردی رو که بهم دروغ میگه تحمل کنم.

بیلی لب‌هاشو آویزون کرد و لویی بالاخره تصمیم گرفت از آشپزخونه بیرون بره.

بیلی: هی لوووو.

لبخندی زد و لویی هم جواب لبخندش رو داد؛ هری به اون نگاه کرد و لبخند کمرنگی زد و لویی کنارش نشست و گفت: مثل اینکه یکی تنبلی کرده.

بیلی آهی کشید و سرش رو تکون داد و لویی ادامه داد: و یکی هم داره بداخلاقی می‌کنه.

هری اعتراض کرد: هی لو من بد‌اخلاقی نمی‌کنم؛ فقط دارم حقیقت رو میگم‌. وقتی اولویت بیلی کلاس من نیست چرا باید ادامه بدیم؟

Eyes[L.S] (Completed)Where stories live. Discover now