School of the Dumb

799 147 7
                                    

جیمین در بهداری و زد

امیدوار بود اون مرد جذاب هنوزم اونجا باشه

یونگی در و باز کرد

جیمین__آخ آخ.....هیونگ چه تصادفی...من....من

مونده بود چه فیلمی بازی کنه

جیمین__کمرم....اره به شدت درد میکنه آخ

یونگی__بیا تو

رفت تو و کیفش و یه جا گذاشت و روی تخت دراز کشید

یونگی تمام وجودش داشت داد میکشید یکی کردتت مگه؟ولی میدونست کافیه اینو بگه تا اونموبه مدیر بگه

و تهیونگ شخصا از کون جرش بده

پس سکوت کرد

یونگی__با دست قسمتایی که درد میکنه نشون بده

جیمین داشت ستون فقراتشو نشون میداد که نگاه یونگی رفت توی کیفش

یه کتاب خوناشام

میتونست اون لحظه دراماهای توی ذهنش وقتی اون بچه بفهمه که اون یه خوناشامرو تصور کنه

تهیونگ داشت از سمت راهرو رد میشد که صدای فریاد های آشنایی و شنید

راهشو به سمت صدا کج کرد و با دیدن کوک که تا دم مرگ کتک خورده ترسیده جلو رفت

تهیونگ__چه غلطی کردین

کریس__به تو چه تازه وارد

و بعد زد زیر خنده

و جوابش مشت محکمی بود که فکشو آورد پایین

کوک و براید استایل بغل کرد و از سبکیش تعجب کرد

اونو سمت بهداری برد

با دیدن پسر ریز جثه ای که اونم سمت بهداری بود تعجب کرد

جیمین با دیدن کوک بغل تهیونگ هینیییی کشید که یونگی برگشت با دیدن اونها سریع جیمین و از تخت پرت کرد پایین

جیمین توی دلش گفت__اگه کمرمپ درد نمیکرد الان زدی فقزاتشو خورد کردی

و بعد از درد ،  کمر و باسنشو مالید

کوک و گذاشت روی تخت و منتظر موند تا باندکپیچی هاش تموم شه

جیمین__باز کار کریس وو عه نه

تهیونگ__آره

جیمین__هوففففف اون بچه ی خنگ باید ادب شه

رفت که بره با دیدن اینکه کسی جلوشو نمیگیره ترس وجودشو گرقت

ولی ادامه داد...تا پاهاش لیز خورد و سرش خورد به چهارچوب در

یونگی__توی مدرسه ی خنگا گیر کردیم.....منگنمیخوام اینجا فسیلل شممممممم

و جوابش فقط نگاهای نگران تهیونگ...روی کوک بود

بعد از باند پیچی کردن پسر روبه روش کمی چشماشو باز کرد

و تهیونگ رپ خونی و شروع کرد

تهیونگ__خوبی...کجات درد میکنه....چقدر زدت....همیشه میزنتت...سر چی زدت،....چرا به کسی..نمیگی.....حالت بهتره...،،الان خوبی.

کوک سریع تکون داد و گیج نگاهشون کرد

لبخندای بهدار گربه ایشون و نگرانی استاد جذابشون.....خیلی مرموز بود

هرچند از این بیشتر از مدرسه و آدمای خنگش بیش نمیرفت

بعد از کمی بهتر شدن رفت پیش جیمین

جیمین__این استاده روت کراشه

کوک__بهداره؟

جیمین__خنگ بهداره استاده؟....منظورم کیمه استاد زبان

کوک__عا فک نکنم

جیمین__مگه تو فکرم داری آخه

کوک__نه مثه تو خنگم

و بعد سرشو تکیه داد به صندلی

تمام بدنش درد میکرد

سرشم همینطور......ضربه ی بدی به پشت سرش خورده بود

نمیدونست چجوری به نوناش توضیح بده





های گایز
اینم پارت امروز♡
یه خبر بد برای خودم مدرسم باز شده😢ولی شماها نگزان نباشید آپ منظم هرروزه
خب خب
شنیدم دیگه منه خنگولو دوس ندارینننن.....اگه دارین چرا ووت و کامنت نمیدیننننن

خب دوستون دارمممممممممممم

The sweet torment of loveWhere stories live. Discover now