wedding

706 127 6
                                    

مجلس با شکوه زیبایی تزئین شده بود

از پیر تا جوون با جام های شراب میان سالن میرقصیدن

بعضی هاهم مثل چانیول با نگاه خونسرد با جام شراب به سالن نگاه میکردن

تهیونگ با هانبوک مشکی و موهای ساف شده به همراه یه تاج مشکی رنگ پشت سالن منتظر کوک بود

کوک با یه هانبوک مشکی و قرمز جلوی تهیونگ با یه تاج کوچیک که میخصوص پرنسس ها بود روبه روی تهیونگ وایستاد

کوک__چرا هانبوک؟مگه کت و شلوار چش بود

و لباشو آویزون کرد

تهیونگ لبخندی زد

تهیونگ__رسم قدیمی مااست حتما باید هانبوک باشه

کوک پوفی کشید و با لبخند فیکی به همراه همسرش وارد سالن شد

روی تخت های سلطنتی نشستن.....همه ی مردم اونجا بودن

خوناشام ها گرگینه ها ساحر و ساحره ها و خدایان

نامجون به عنوان برادر داماد خیلی بی تفاوت به مجلس خیره بود

ولی با دیدن خدای نور که همراه خدایان دیگه که شامل پدر و مادر و دوتا برادر بود وارد شد

ولی ایندفعه اون پسر مزاحم کنارش نبود(دوستشو میگه😂)

غری نگاه کردن به اون توی هانبوک طلایی که تن کرده بود شد

موهای بلندشو با کش طلایی بسته بود و بقیه اشو دورش ریخته بود

و با لبخند زیبایی که به لب داشت هوش و حواسو از سر نامجون برد

جین به دنبال خوناشام جذابش گشت

پدر__توروخدا اینجا سرکشی نکن و آبرومونو نبر باید بییم به کیم تبریک بگیم

و سمت پسر ارشد کیم یعنی نامجون رفتن

جین از بس حواسش پرت بود نفهمید سمت اون رفتن

نامجون با نزدیک شدن خدایان لبخندی زد ولی با دیدن جین که دنبال کسی میگشت محو شد

دنبال کی میگشت؟اون دوست خل مغزش؟

پدر__نامجون شی این وصلت و تبریک میگم

نامجون__ممنون لطف شمارو میرسونه

جین با شنیدن صدای بهشتی نگاهشو به روبه روش داد و لبخند دلربایی زد

که از نظر پدر و مادر و برادرش به شدت ضایع بود


تهیونگ با دیدن مجلس که گرمه نفسی کشید و دستشو چند بار به میز کوبید

با جمع شدن حواس همه شروع کد

تهیونگ__من کیم تهیونگ پادشاه این سرزمین و دنیای موازی خوناشام اصیل معشوقه ی خودم جئون جونگکوک خدای تعادل رو به مردم معرفی میکنم

صدای تشویق و دست همه بلند شد

تهیونگ از صندلی بلند شد و روبه روی جونگکوک زانو زد

تهیونگ__جئون جونگکوک از این پس کیم جونگکوک من میشوی؟

کوک به این لحن عادت نداشت پس توی ذهنش یه " خفه شو" گفت

کوک__بله

و صدای تشویق ها

مراسم تا شب ادامه داشت

بالاخره تهیونگ دست کوک و گرفت به وسط سالن برد و کنار بقیه رقصیدن

حس غرور داشت......اون پسر و دوست داشت و اون پسر همسرش بود

همسر رسمی کیم تهیونگ

خیلی کارا داشت

نامجون با قدم های استوارش سمت جین رفت و شجاعتشو جمع کرد

نامجون__این خدای درخشان افتخار دنس میدن؟

جین__البته

با لبخندی گفت و نامجین هم به ویکوک پیوستن


های گایز

میدونم کوتاه😢
ولی پارت بعد اسمات داریمممم
اسمات رو¤¤¤با این مشخص میکنم

خبووت و کامنت فراموش نشه بنگولیاااااا

عه راستی یه وانشاتم آپ کردم برید بخونیدششش

دوستوونننننننن دارمممممممم

The sweet torment of loveWhere stories live. Discover now