چانیولی بوسیدش:)

313 50 4
                                    


بکهیون 1سالشه*

چانیول توی گلخونه نشسته بود و بازی بکهیون میون اونهمه گل رو تماشا میکرد

و البته که حواسش بود کای بیش از حد به بکهیون نزدیک نشه

بالاخره اون باید هوای همسر آیندشو میداشت

لبخندای بکهیون چشم هاش و همه و همه باعث میشد که چانیول از داشتن بکهیون متشکر باشه

آره بکهیون واقعن همون فرشته ای بود که کل دنیا رو معطل کرده بود

و چانیول از این موضوع خوشحال بود

بکهیون_چانیودی...هق...چانیودی....هق...هق..چانیودی...هق

با صدای گریه های بکهیون تند جلوش خیز برداشت و دستشو توی دستاش گرفت

توی پوست نرم و سفید بکهیون تیغ رفته بود

کای_میخوای برم تهیونگی و کوکی رو صدا بزنم؟ آره بکهیونی

چانیول_لازم نکرده برو یکی از خدمه رو صدا کن....بگو تو عمارت منتظر بمونه یه عالمه خوراکی مقوی ام برا بکهیونی بزاره

اینو گفت و سر پسرکشو ناز کرد

چانیول_منو نگا کن بکهیونی

نیخواست تیغ و از دست هاش بیرون بکشه ولی واقعن نگاه بکهیون روی اون زخم مانعش میشد

باید یه کاری میکرد که حواسشو پرت کنه

آروم لبای باکره خودشو روی لبای بچه یه ساله اون همارت گذاشت

ضربان قلب کوچولوی بکهیون انقدر بالا رفته بود که متوجه نشد تیغ دیگه توی دستاش نیست

اابته وضعیت چانیول هم بهتر نبود

بوسیدن بکهیون توی اون سن باعث میشد احساسات بچگانه ای که تازه شکل گرفته بود برای شیطان کوچولو خیلی بیشتر بشه

تهیونگ بوسه ای روی لباس همسرش کاشت و بعد خشک کردن موهای جونگکوک توی خواب کنارش دراز کشید

بار دیگه بوسه ای روی لبای همسرش گذاشت

تهیونگ_نمیدونی چقدر از داشتنت خوشحالم

ساعاتی بعد*

جونگکوک_باورم نمیشه

جیمین_صب کن....من نمیدونم چجوری یونگی رو قانع کرده که باهاش خوابیده...ولی فک میکنم مربوط با همون شبیه که مست شده بوده...

جونگکوک_یعنی میخوای بگی برای همین تبعیدشون کرده؟

جیمنی_آره دیگه بچه مال اون نیست...حاصل خیانت به اونه...خیلی دارکه

جونگکوک_پشمام جیمین......چیمی...پشمام

جفتشوت هنگ کرده بودن







های گایز

هارتتون با چانبک اکلیلی شد؟

ووت و کامنتتتتتت مخصوصا کامنتتتت فراموش نشه

دیگه منو دوس ندارین نظر نمیدین:::::)بگض


خب دوستوننننننننن دارممممممم


گرامپی💜

The sweet torment of loveحيث تعيش القصص. اكتشف الآن