part 7

2.7K 320 25
                                    

*تهیونگ!!!

+درشون بیار ...
.
.
.
+جیمین گمشو از تخت پایین میخوایم بخوابیم ..

-اما .. هق .. من .. هق .. خیلی درد دارم... کجا ‌... هق هق .. بخوابم ..

+چه میدونم .. رو زمین .. هر جهنمی میخوای بخوابی بخواب فقط بکپ و صدات نیاد میخوایم بخوابیم .....

-(به هر بدبختی ای بود از روی تخت بلند شدم ولی تا یکی از پاهام رو روی زمین گذاشتم از دردی که الان ۱۰ برابر شد بود روی زمین افتادم و هق هق ای اروم رو از سر گرفتم ... لعنت بهش این خیلی درد داشت اون دوتا احمق عوضی اولین بارم .... بارم رو خیلی بد ازم گرفتن ..... با هر بدبختی بود خودم رو روی زمین کشون کشون کشیدم و به گوشه اتاق رفتم و تو خودم جمع شدم تا از اون درد لعنتی و وحشتناک حتی اگه یکمیم شده کم کنم ..... ولی حتی یه زره هم کم نشده ‌...
چشمام رو بستم تا شاید خوابم ببره ولی نبرد که نبرد .......... خیلی درد داشتم ... حس اینکه با کمر از یه ساختمون ۱۰۰ طبقه روی یه میله اهنی افتادم و کمر از وست دو نصف شده ... دلمم که نگم انگاری که ۴ بار چاقو خورده باشه ... )
.
.
.
.
-(نزدیکای صبح با هر بدبختی ای بود یکم پلکام رو روی هم کذاشتم تا بتونم یکم بخوابم ولی تا چشمام رو بستم توست یکی از اون شیطان سفتا صدا شدم ..)

+هوی هرزه ... چقدر میخوابی ... بلند شو ........ ده ..*لگد زدن* .. میگم باند شو

-ای... هق .. اخه .... ایییییییییی ..... امممممممم

+خفه .. صدات در نیاد .... الان جونگکوکو بیدار میکنی ... پاشو سر پا ویسا کارت دارم ...

- ایییی ..... هق ... ای ... نمیتونم .. هق ... خیلی درد دارم ....... هق ... هق ..

+به جهنم .... به درک ..... وقتی میگم *گرفتن بازو و بلند کردن *.... پاشو یعنی پاشو ...

-ای...... اخههه ... ایییی .هق .. هق .

+دهن هرزتو ببندو خوب به حرفام گوش کن ... اول از همه این ریخته نخس و کثیفتو تمیز میکنی .... و اینجا رم دستمال بکشو خوب پاک کن خونه نجست اینجا رو کثیف کرده ... وقتی خودتو تمیز کزدی اون گوشه برات لباس هست میپوشی .... بعدش حموم رو برای جونگکوک ادامه میکنی بعد از سکس انرژی زیاد از دست میده ... ایو اوخم نمیکنی که بره رو مخش مگه نه حالیت میکنم .. شیر فهم شدی ....

-ار .. هق .. ه

+خوبه ....
.
.
.
-(بعد از تموم کردن حرفش کیفه سامسونت چرمه قهویش رو بلند کرد و از اتاق خارج شد)

-(سمت در سیاه رنگ‌گوشه اتاق رفتم و بازش کردم ...
رفتم سکت دوش و بازش کردم ... رفتم زیر دوش وایسادم و یه دستم رو به دیوار روبه روم تکیه دادم و دست دیگم رو سمت بات پلاگ بردم و اروم از خودم بیرون کیشدمش ....
انقدر لبم رو از درد فشار داده بودم که لبم پاره شد ....
وقتی بات پلاک رو از خودم بیرون کشیدم خونه به همراه اب دوش توی حموم راه افتاد و این باعث شد که هق هق های از روی دردم سرعت بیشتری بگیره ....

خوب خودمو تمیز کردمو موهامو شستم و اب گرم هم باعث شده بود که خیلی کم از درد کمرم و دلم کم بشه و خداقل جوری بشه که بتونم راحت تر راه برم ....
دوش اب رو بستم و حوله رو دور پایین تنم بستم و از حموم بیرون رفتم ....
سمت لباسایی که بهم گفتع بود رفتم ....
اول باکسر رو پام کردم و بعد شلوار ورزش سیاه رنگ رو به همراه هودیه سفید رنگ پوشیدم ... حوله رو روی سرم گذاشتم و تکون دادم تا ابش رو بگیره ....

.
.
کلاه هودی رو سرم کردم و استینام رو بالا زدم و خیلی اروم با کمک دیوار دوباره سمت حموم رفتم و درشو باز کردم ...
سمت وان رفتم و اب رو باز کردم تا پر بشع ....
......
وقتی پر شد اب رو بستم و از حموم بیرون اومدم تو تمام این مدت که داشتم کارا رو انجام میدادم انقدر که از رد لبم رو گاز گرفته بودم و اروم اشک میریختم که دوباهر لبم پاره شده بودم ...

از حموم که خارج شدم و اومدم بیرون دیدم که اون جئون عوضی هنوز خوابه ... پس اروم اروم با کمک دیوار سمت مبله گوشه اتاق رفتم و روش نشستم ، پامو تو شکمم جمع کردم و سرم رو روی پام گذاشتم و اروم اروم به خواب رفتم .....

~~~~~~~~~~~~

جونگکوک:

با خوردن نور تو چشمام اروم اروم چشمام رو باز کردم و اماده توپیدن به اولین نفری بودم که ببینم .. با دیدن اینکه کسی نیست ...
پوفی از سر کلافگی کشیدم و از روی تخت بلند شدم ... تا حموم کنم ... همینجور که داشتم سمت حموم میرفتم جسمه مچاله شده ای رو روی کاناپه گوشه اتاق دیدم ... با یاد اوری دیشب نیشخندی زدم و بلند ایمش رو داد زدم

*جیمینننننننننننننننننن
(ترسیده تو جاش وایساده که سریع صورتش تو هم مچاله شد .. با دیدن قیافش پوزخندم پورنگ تر شد ..)

*میخوام برم حموم ... دوست دارم وقتی وارد حموم میشم همه چی اماده باشه ...

-اییییی ... هق .... خوب بور .. به من چه .. همه چی کوفتی که میخوای تو اون همه کوفتی هست ...

*جیمین ... یادت بیار دیروز وقتی اینجوری حرف زدی چه بلایی سرت اومده ... شایدم بدت نیومده و میخوای دوباهر تجربش کنیم ... هوممم

*به خانم چو بگو صبحونم رو تو حموم میخوذم خیلی خستم ....

-خیله خوب ....

..........................................................
828
به به سلیممم من برگشتم ..
چه میکنید با هفت قول های اخیری که اعضا با کنسرت در دلتان کاشتند؟؟؟

این از این پارت به تچکر از شما ریدارای عزیزم که یه سری نکات بهم گفتید دوباره پارت ۷ رو اپ کردم ... بوججججج

I purple you🤩
Love you alllll😍😘

ღ⦳ᴡʀᴏɴɢ (ᴠᴍɪɴᴋᴏᴏᴋ)ღ⦳Waar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu