part 29

1.5K 254 31
                                    

-"همونجوری که به سقف زل زده بودم پاکت دیگه سیگارم رو از روی پاتختی برداشتم و بازش کردم و اون یکی پاکت خالی رو که از دیشب تا الان تموم کرده بودم پرت کردم اون ور اتاق یه نخه دیگه درا اوردم و گذاشتم بین لابام و فدنکو اوردم تا روشنش کنم که یهو از بین لبام برداشته شد ... نگاهم سمت مقصر داستان رفتم .... چشمام از تعجب درشت شد ... سریع رو تخت نشستم ... چشمام پر اشک شد ... "
-ن...نام..جون...
+با خودت چیکار کردی پسر ....
-"خودمو پرت کردم تو بغلش و زجه های دردناکم و دوباره از سر گرفتم ..."
+"دستامو دورش محکم کردم ... چه بلایی سر جیمینی اومده .. چرا دیگه اون جیمین شاداب نیست .. خدای من کاش زود تر برگشته بودگ ...."
+هی شیش اروم باش چیزی نیست من اینجام ..
+کنار رو تخت نشستم و سرشو از بغلم در اوردم و نگامو به نگای خیسش دوختم ... چشمام رفتم سمت ته سیگاری زیادی که اطراف تخت و روی خود تخت افتاده بود ...."
+از کی سیگار میکشی ...
-یه فکنم ۱ سالی میشه ....
+همش تقصیر منه .. نباید تنهات میذاشتم ...
-شیش نه هیونگ اینارو نگو ... هیچی تقصیر تو نیست ....
+"دوباره محکم در اغوشم گرفتمش و موهاشو نوازش کردم ...."
+به خاطر اون دوتا احمقه نه ....
-از شون متنفرم ولی همنقدرم اغوششون رو میخوام
+جیمین کسی به اسم جین میشناسی کیم سوکجین
-عام دقیقا یادم نیست ولی چند باری شنیده بودم تهیونگ با یکی به این اسم پشت تلفن حرف میزد ...
+جیمین جین نزدیک ترین قرد و پسر عموی اوناست و اینکه اون الان یه مدته که دوست پسره منه ..‌.
-چه هیونگ تو دوست پسر داری به من نگفتی ..‌
+گفتم که خیلی وقت نیست ... ولی خوب ... خیلی دوستش دارم ...
-حاجی برگانم ......‌
+ببینی صد در صد از اخلاقش خوشت میاد ...‌
-ام ولی هیونگ .. من دارم سعی میکنم از هر چیزی که به اونا ربط داره دور بشم ...
+دور بشی که چه عنی اتفاق بیافته انقدر سیگار کوفتیو بکشی تا بمیری ... یهدچیزی میگم حرف توش نمیاری فهمیدی ...
-ولی ....
+شیشششش وسایلتو جمع میکنی قرار یه مدت با پت و مت و جین و هوسوک و یک فردی که باهاش اشنا میشیم بریم کلبه کوهستانی ...
-ولی هیونگ من میخوام پیشه جونگمین بمونم ..‌
+گوه تفت نده ... جونگمین با سانگهو رفتن سفر اوسکلی چیزی هستی نفهمیدی .
-ودف .‌‌‌‌‌...
-ولی هینگ چرا اون دوتا ..‌‌
+چون من میگم کیونی حالام اعصابمو خراب نکنه اون دره گشادته بردار وسایلت جمع کن ...
-ودف هیونگ دوسال ندیدمتا ... ایناره کی یادت داده ...
+شات اپ ... تکرار کنم یا ..‌
-باشه باشه باشه ...‌
+گوه تفت دادنم بزار کنار بوش اینجارو برداشته .‌‌.
-ودف فانوسن....
.
.
.
-"نگاهی به به پاترول روبه روم کردم ...

-"نگاهی به به پاترول روبه روم کردم

К сожалению, это изображение не соответствует нашим правилам. Чтобы продолжить публикацию, пожалуйста, удалите изображение или загрузите другое.

-هیونگگگگ چرا منننن ....
×"همینجوری که از کنارش رد میشدم یه دونه زدم پسش کلش ..."گوه تفت ...
-باشه باشه نمیدم .... عیش ...
×عیش و مرزه از اینجا تا اونجا ....
-خدایا گفتم چرا نامحون هیونگ عزیزم انقدر تغییر کرده بود ....
-"اولین دیداره منو جین هیونگ خیلی جالب بود .. البته نمیدونم از نظر شما اینکه بعد از اینکه از توالت که توش ریلکس کردی میای بیرون یکی رو ببینی که با گوشایی که ازش دود میزنه بیرون دم در وایساده با یه کفگیر اماده ورود به ماتحت برای شما حالب هست یا نه ....‌ بعد از اون و ارتباطمون متوجه رفتار فوق العاده دوستانهش و کِیرگرانش شدم(یعنی توجه نشون میداد*care*)
بی میل سمت ماشین رفتم درو باز کردم و سلام ارومی زیر لب گفتم و نشستم .... کولیم رو گذاشتم کنارم و جیب جلوشو باز کردم و هدفونو از توش در اوردم ....
+سلام جیمینا ...
-"نگاهی به کوک کردم و سرمو تکون دادم و هدفونو به بلوتوث گوشیم وصل کردم ...."
×خوبی؟
-"برگشتم سمت تهیونگ "
-مهمه ....
×اره ....
-نظرتون چیه بزارین ارامش داشته باشم ....
"هدفون و گذاشتم رو گوشم و اهنگ مورد علاقم another love رو پلی کردم و سرمو به پشتی صندلی تکیه دادم ... و از پنجره بیرونو نگاه میکردم ... چقدر همچی زود میگذشت ...

*but it's so cold and i dont know where*

(متن های بین * تیکه هایی از اهنگه)
اشکام از چشام سرازیر شد ....

*but all my tears have been used up*

حس میکردم که نفسام داره به شمار میافته ... چرا الان چرا اینجا چرا حالا که نگاه جفتشون داره سوراخم میکنه .... دستمو بردم تو جیب جلوی کیفم اسپریم رو در اوردم و برای جلوگیری از تنگی نفس یه پیس تو دهنم زدم و خدمو رو صندلی لش کردم ...

+"متوجه حال بدش شدم .. داشت اشک میریخت نگران سمتش برگشتم که اسپریی رو گرفت جلو دهنش و داخل دهنش پیس زد ... با تعجب دستمو رو پاش گذاشتم و تکونش دادم"
+جیمین .. جیمینااا
-ها ... چیه ...!؟
+ح..حالت خوبه!؟
-خوبم ...
+اون چی بود !؟
-چی چی بود !؟
+"با دستم شکل اسپری جلو دهنم در اوردم "
-اسپری اسم ..‌‌
×چیییییییییی؟؟
-"با داد تهیونگ تکونی تو جام خوردم "
-ودف چرا داد میزنی دیونه یی چیزی هستی ؟؟
×از کی ...‌!
-باید بهتون جوابم پس بدم ...
×ارههههههههههه
-سر من داد نزن تو هیچ حقی برای داد زدن سر من نداری عوضییییی
×جیمین درست صحبت کن وگر نه ...
-وگر نه چی دوباره بی رحمانه بهم تجاوز میکنی ... با ردیف های مختلف از شلاقات سمتم میایو تک تکشو روم امتحانومیکنی ... یا تو کوک هر وقت حوصله داشته ازم استفاده میکین و بعد مثل یه دستمال بی مصرف ولم میکنی اون ور ....
×من .... من منظور این نبود فقط می... میخواستم دلیل اسمت رو بدون ....
-س...اک...کت شو ........
+هی جیمینا نفس بکش ....
-"اسپری رو جلوی دهنم گرفتم و اینار دوتا پیس تو دهنم زدم ..."
-فقط خفه شین و انقدر گوه نجویین ...
×فقط بگو دلیلش چیه .....
-میخوای بدونی ....؟؟؟ اره !؟؟؟ باشه یه شب تا صبح دوتا بسته سیگارو تموم کردم ... ریه اسیب دید ..‌.
حالا خیالت راحت شد .....
+چرا سیگار کشیدن و شروع کردی ‌‌.....
-گاد به جین هیونگ گفتم من باهاشون برم .... نمیشه فقط دهناتونو ببندین بزارین بعد مدتا ها یکم ارامش داشته باشم ....‌
.
.
.

چنگزه نوشتما ... جیرم ...
اره خلاصه نظرتون جیه ....
فکر میکنین چه اتفاقایی قرار بیافته

ღ⦳ᴡʀᴏɴɢ (ᴠᴍɪɴᴋᴏᴏᴋ)ღ⦳Место, где живут истории. Откройте их для себя