part 23

1.6K 241 42
                                    

-"برگشتم به کسی که اسمش فهمیدم سانگهو نگاه کردم"
-واو پسر فکر میکردم حداقل یه جام بعد اون سقوط چلاق بشه خیلی قوییا ....
-"بدون اینکه نگاهشو از رانندگی بردار جوابمو داد"
=ما اینیم دیگه ....
-حالا اینا هیچی اون یارو چقدر شبیهم بود واقعا چجور خودم وقتی دیدمش فکر کردم مردم خودم روحشه ....
="خندیدم"قدرت دسته بهترین جراحه پلاستیک دنیا رو دسته کم نگیر بیب ....
-حالا اونی که جای من بود چجور میخوا فرار کنه ...
=فرار کنه !؟
-اره دیگه مگه بازیگر نبود ...
="تک خنده ای کردم" میدونی چیه ما نیاز به یه قربانی داشتیم برای این قضیه به هر حال ...
-ی...یعنی
=ار اون کسی که روی قیافش جراحی پلاستیک انجام دادیم مرده بود ....
-ی...یعنی اونا ... الان فکر میکنن که ... من مردم ....
=نقشه برادرت بود ....
-"برگشتم و درست روی صندلی ماشین نشستم و به جلو نگاه کردم که درختا از دو طرفمون با سرعت عبور میکردن .... "
-اسمش چیه؟
=اونی که مرده...
-نه ... برادرم ....
=بهم گفت چیزی بهت نگم ...
-چرا ... چرا نمیتونم اسمش بدون؟
=وقتی رسیدیم عمارتش از خودش بپرس ...
-حداقل میتونی بهم بگی چیکارستت؟
=عامممممم خوب برادرت رئیس‌....
-یه شرکت؟
=نچ ...
-پس پی ...
=یه مافیا

ღ⦳ᴡʀᴏɴɢ (ᴠᴍɪɴᴋᴏᴏᴋ)ღ⦳Where stories live. Discover now