part 42

1K 158 17
                                    

+"بدون توجه به اطرافم سریع به سمت جیمین دویدم و سرشو تو بغلم گرفتم و چند بار آروم به صورتش سیلی زدم "
+جیمین .. جیمین عزیزم .. عزیز دلم چشمات وا کن ... عشقم....
×کوک باید ببریمش بیمارستان
×"سریع کتم و از تنم در آوردم و روی زخمش فشار دادم تا کمتر خونریزی بکنه ... سریع براید بغلش کردم و با کوک دویدیم سمت ماشین گذاشتمش صندلی فقط و سریع رفتم پشت فرمون نشستمو ماشین و روشن کردم"
×کوک محکم کتمو رو زخم شونش فشار بده ...
+باشه باشه خیل خوب ...
+"رومو کردم سمت صورته بی حال و رنگ پریده جیمنی که تو بغل بود ... آروم با اون یکی دستم موهاش و نوازش کردم "
+همه چی درست میشه ... همه چی درست میشه جیمینم ... عشقم زندگیم دوباره بر میگردیم تو آغوشت من .. تهیونگ ... همه عمرم قول میدم دیگه هیچوقت نذارم اخم مهمون چهره بی نقص بشه .. عاشقتم عزیزم عاشقتم ...
×کوک .... مطمئن باشه جیمینمون خوب میشه باشه .. مطمئن باشه جیمین واقعا قرار نیست همینجوری مارو ترک کنه ... جیمین لطفا دوباره تکرارش نکن ایندفعه قلبم تاقتشو نداره"با خودم زمزمه کردم و از اینه به چهرش نگاه کردم و مام و بیشتر رو گاز فشار دادم"

بیمارستان*

×دکتر حالش چطوره؟
÷خوبه وضعیتش پایداره تیره نزدیکه به عنوان حیاتیش نبوده فقط به خاطر فاصله نزدیک یه سر مشکلات به وجود آورده که خیلی مهم نیست و با ۲ یا ۳ هفته استراحت خوب میشه ...
+خوبه خوبه ...
×"دوتا دستم و به دیوار تکیه دادم و پیشونیه داغمو روی سرامیک سرد روبه روم گذاشتمو آهی از حس خوبی که بهم وارد شده بود کشیدم "
×کی میتونیم ببینیمش ...
÷وقتی بهشون بیاد .. فقط زیاد به خودش فشار نیاره ...
+ممنون دکتر ..

+تهیونگ بیا بریم پیشش
×بریم ‌..

.
.
×دارم عمش بهش فکر میکنم ...
+به چی ؟
×حرفاشو اون لحظه یادته ؟
+کدو.... آها.. آره.." با دوباره فکر کردن بهش لبخندی رو لبام نشست"
×دیدی چه جوری راجب عشق و اعتماد حرف می‌زد... به نظرت اونم حسی به ما داره؟
+نمیدونم ... بنظرم بعد اون همه کارست که باهاش کردیم احتمال یک در هزاره ...
×راست میگی ... هعی ...

-چیه هی پچ پچ میکنی کنار گوشم؟ خیر سرم تیر خوردم اون دوتا!
+،× جیمیننن
-مرگگگگ
+حالت خوبه درد نداری دکتر رو خبر کنم پرستارررررر
-هعیییی جونگکوک آروم باش اینجا بیمارستانه ها
×به لگنم پرستاررر زود بیا ...
-تهیونگ خدایی از تو انتظار نداشتم من خوبم ۹دی میگم پس لطفا فقط ساکت باشین ...
+مطمئنی ؟ یعنی درد اینا هیچی!
-کوک ...
+جانم ؟؟
-"با حرفش سرمو انداختم پایین و تلخنده ای زدم"
+خیلی وقت بود کوک صدام نکرده بودی ..
×جیمین ما واقعا دوست داریم .. لطفا یه فرصت بهمون بده ...
-الان حوصله ندارم بعدا حر....
×نه جیمین لطفا بزار یه بار برای همیشه همه چیز رو حله و فصل کنیم ...
-گذشته هیچوقت از بین نمیره کیم تهیونگ ...
×جیمین ... جیمینم عزیزم لطفا... فقط بزار تا ماهم دلیلشو بگیم شاید از نظرت منطقی نباشه ولی شاید اگه خودتم جای ما بودی همین کاری میکردی...
-خیل خوب ...
+این قضیه بر میگرده به خیلی ساله پیش زمانی که پرر تو و پدر ما باهم کار میکردن و رهبر یه گروه بودن تا اینکه مدرت تصمیم میگره که سهمش رو جدا کنه و بلنده خودشو تشکیل بده و این همش برای ما حکم ضرر داشت چون از ۱۰۰ سهم کلا ۲۰ درصدش متعلق به ما بود .. بعد از این که باند ها حدا شد و ما ضعیف شدیم و تا به خوایم هما چیز و جمع و جوری کنیم باندای دیگه از فرصت استفاده کردن و ....
×بزار بقیشو من میگم ..
+باشه
×به ما حمله کردن و طی این حمله مدر ما کشته شد ما اون موقعه سنی نداشتیم وبعد از این همش و از چشم پدرت میدیدم و فقط فکر انتقام بودیم تا اینکه متوجه شدیم پارک بزرگ علاوه بر پارک جونگمین یه پسر دیگه به اسم پارک جیمین.. و با خودمون گفتیم چی بهتر از این برای گرفتن انتقام ...
-پس یعنی ... یعنی همه ای این بدبختی هایی ... ک.. که کشیدم به خاطر ... یه کینه چند ساله بود ...
+اره ..متاسفیم جیمین ... ما اون نوقعه به هیچی جز انتقام فکر نمی‌کردیم که نفهمیدیم چجوری مارو عاشق و دلبسته ی خودت کردی ..
-پس چرا بازم باهم رفتاری بد میکردین .. شاید اگه فقط بهم میگفتن ..‌
×حق با توعه ولی اون نوقعه غروره مون کورمون  کرده بود و تنهاش روشی که فکر می‌کردیم میتونی باهاش نگهت داریم اینکه ...
+اینکه زندانیت کنیم ...
-شما ...
×ما خیلی متاسفیم میدونم هیچی درست نمیشه میدونم کاغذی که مچاله شده دیگه مثل روز اول نمیشه ولی لطفا به من به کوک یه فرسته دوباره بده ...
+لطفا جیمین یه فرصته بده تا جبرانی کنیم تا عشقمون به مات بریزیم زمین و زمان   بهم بدوزیم تا تو خوشحال باشی لطفا ...
-من ... منم دوستون داشتم ...
×،+ چیی؟
-درست شنیدین ... فقط بعد از هر کاری که باهام میکردین درصد عشقم نسبت به تنفر داشت کمتر میشد شما.... من هر روز عاشقتان بودم ولی شما همش غرورمو خورد میکردین ..‌‌
+جیمین ما ‌‌‌
-شیششششش هیچی نگو ... میخوام استراحت کنم ...
×باشه ما تنهات میزاریم فقط جیمینم روش فکر کن ما دوست داریم ...‌
+جیمین ... تو زندگیمی ... زندگمیو ازم نگیر

..................................................................

هلو ملیکم کاپ کیکام این از این پارت پارت بعدم قول میدم زودی بنویسم و با نظراتون بهم انرژی بدین بوجج

.

ღ⦳ᴡʀᴏɴɢ (ᴠᴍɪɴᴋᴏᴏᴋ)ღ⦳Kde žijí příběhy. Začni objevovat