part 14

1.7K 248 10
                                    

×"در اتاق کارم رو باز کردم ... دوباره نگاهم به کوک دفتاد .. هنوز خوابه ... پوف کلافه ای کشیدم و سمت میز کارم رفتم و نامه رو از روش برداشتم ... لی جوکیونگ ..‌ این عوضی چه کاری میتونه با من داشته باشه ..."

×"یه جشن ... پوف .... چقدرم تاکید کرده ... با صدای کوک سرمو بالا میگیرم و نگاهش میکنم"
+تهیونگا ...
×هوم ...
+اون چیه دستت..
×"بهش نگاه میکنم که دستش رو رو چشماش میکشه و رو تخت میشینه "
×دعوت نامه ...
+دعوت نامه چی ..؟
×جشن ...
+با کاردک باید ازت حرف بکشم خوب خودت توضیح بده دیگه اه ...
×اه و کوفت .. دعوت نامه یه جشنه که لی جوکیونگ برگزار کرده ...
+چی .. اه اه .. اون پیرمرد عوضی منحرف ‌.... اه اه اه چندشششش ...
×تاکید کرده بریم .. ولی خوب به چپم .. حوصله ندارم ..‌
+ولی بدم نیستا ته ... میریم یکمم حال میکنیم ...
×حوصله ندارم ...
+چشمام رو درشت میکنم و نگاهش میکنم"
+تهههههه ...
×ته کوفت ته و درد ته مورد رفت جهنم هی ته ته ته .. پاشو گمشو حاضر شد ....
+باشه ...
+"با به یاد اوردن چیزی همونجور که پشتم به تهیونگ سرمو میچرخونم و از روی شونم بهش نگاه میکنم "
+جیمینو چیکار میکنی ؟ ننیتونیم با یه مشت گاگول تنهاش بزاریم ... یه بار گذاشتیم و اینجوری شد!
×میبریمش با خودمون ...
+چی ؟
×خودت گفتی نمیشه با اینا تنها گذاشتم پس با خودمون میبریمش ...
+ته مطمئنی ..
×برو حاضر شو ...
+پوف ...
+" درو باز میکنم و ازش خارج میشم ... سمت اتاق خوابمون میرم و در باز میکنم ... جیمین رو میبینم که گوشه دیوار تو خودش جمع شده و پاهاش رو بغل کرده .."
+پاشو باید حاضر شی ...
+"سرشو بالا اورد و با چشمای درشت نگام کرد "
-چ..چی..؟
+میگم پاشو حاضر شو ...
-ب..برای....چ..چی؟
+"با چند قدم بلند سمتش میرم و از بالا بهش نگاه میکنم"
+"با دندونای بهم چفت شده میغوروم"
+نمیفهمی چی میگم ... میخوای فیزیکی حالیت کنم.
-"دستامو با ترس و لرز جلو صورت میگیرم و با ترس بهش نگاه میکنم ..."
-ب..بخش..بخشید...ار..ارباب
-"اروم از دیوار گرفتم و بلند شدم .‌."
-ا..اربا..ب
+"سرمو از کمد بیرون میارم و بهش نگاه میکنم"
-من..من.لب..لباس...ند..ندارم...چی..چی ب..بپوشم
+"یه نگاه از بالا تا پایین بهش میکنم "
+بزار تهیونگ بیاد از اون بپرس ...

437
...........................................................

یاع یاع
ببخشید ایت پارت کم شد خواستم برای پارتی که میرن جشن هیجان داشته باشید سناریو هایی که برای پارت بعد تو ذهنتون میاد رو تو کامنتا بگید شاید به دردم بخورن .. بوج
Love you all guysss
و راستی اینکه شما همش میگید که داستانم خیلی عالی تو کامنتا واقعا باورم نمیشه انقدر داستانم خوب باشه من فکر میکردم داستان خیلئ ابتدای و مسخره باشه ازتون ممنونم الان کلی اعتماد بنفس گرفت و اینکه اره .. داستانم عالی ....
جر 🙈🤣

ღ⦳ᴡʀᴏɴɢ (ᴠᴍɪɴᴋᴏᴏᴋ)ღ⦳Where stories live. Discover now