44

431 100 87
                                    

〇🍂
و چگونه از من می‌خواهی مساحت اندوه‌ام را
اندازه‌گیری کنم
و اندوه‌م هم‌چون يک کودک است،  هر روز بر زیبایی و بزرگی‌اش افزوده می‌شود

■شاعر: #نزار_قبانی

قبل از اینکه فرصت عکس العملی رو داشته باشم صدای متعجب ییبو توی اتاق پیچید:گفتی کی قاتله؟!

من و هایکوان هر دو به عقب برگشتیم، با دیدن سرو وضع ییبو،با نگرانی نگاهش کردم و پرسیدم :چیشده ییبو؟ اون چسب زخم و اون...

ییبو با دیدن نگرانی من، سمتم اومد و دستمو توی دستهاش گرفت و گفت:من خوبم جان نیاز نیست نگران باشی

دستمو روی چسب زخمی که روی گونش بود گذاشتم و مردمک های لرزونمو بهش دوختم که لبخندی زد،

تا خواستم لب باز کنم تا چیزی بپرسم، هاشوان گفت:پرنس، چیزی نیست من و سفید برفی یکم باهم کشتی گرفتیم که چون من قوی تر بودم این بلا سرش اومد

بی حس بهش نگاه کردم، میدونستم دروغ میگه، ییبو اونقدر ضعیف نبود که اجازه بده هاشوان این بلا رو سرش بیاره،تصمیم گرفتم وقتی تنها شدیم علت اون زخم ها و کوفتگی ها رو بپرسم!

هاشوان که نگاه پوکر شده ی منو دید، جلو اومد و سمت هایکوان رفت و دستشو روی شونش گذاشت وگفت:به به وکیل لیو، پارسال دوست امسال آشنا احتمالا سال دیگه یه غریبه ی!

هایکوان لبخندی بهش زد و باهاش دست داد و گفت:انتظار دیدنتون رو نداشتم اقای وانگ،پدربزرگتون خوبن؟؟

هاشوان تخت و دور زد و سمت چپم روی تخت نشست و رو به هایکوان گفت:بله خوبن سلام دارن خدمتتون

هایکوان که برای احوال پرسی با هاشوان بلند شده بود دوباره روی صندلی نشست و گفت:اینجا چیکار میکنین آقای وانگ...؟! وبا کنجکاوی به ما نگاه کرد!

هاشوان در همین حین که با گوشیش ور میرفت گفت:توی مسیر آموزشگاه بودم که سفید برفی رو دیدم، و بعد...

سرشو بالا آورد و کنجکاو به من نگاه کرد و پرسید:تو خوبی پرنس؟!

سرمو تکون دادم که دوباره سرشو توی گوشیش کرد، ییبو کنارم نشست و رو به هایکوان گفت:کوان گه، واقعا گائو شیانگ قاتله؟!

با سوال ییبو، تموم توجه امو به هایکوان دادم، که گفت:متاسفانه اینطوره،... بای لو،دوست صمیمی مقتول، به بازرس لی گفته که رابطه ی شیانگ و مقتول سر موضوعی شکراب شده بود و مدام باهم بحث داشتن... بای لو گفته اخرین بار شوان یی از افشا شدن حقایق و رسوا شدن پدر خوندش حرف میزده...

مات و مبهوت به هایکوان خیره شده بودم، با حرفهای که بک از پدرخونده ی مقتول زده بود، همه مون فکر میکردیم که اون یه انسان شریفه که علاقه ی زیادی به دختر خونده ش داره و حالا....

برادر دوست داشتنی منWhere stories live. Discover now