⤳𝙿𝚊𝚐𝚎 𝟷

700 83 67
                                    

سلام، سلام~
همگی سلاممم~
نیرَم هستم، خوش اومدید به این بوکِ سوییت و خاطرات‌طور. امیدوارم دوستش داشته باشید خوشگلا ؛)
اگه اشکال یا موردی داره خوشحال میشم بگید چون اولین باره به زبان اول شخص مفرد داستانی رو مینویسم💀😃

خیلی ازتون متشکرم که این بوک رو برای خوندن انتخاب کردید و نگاه‌های زیباتون رو بهش سپردید، امیدوارم از خوندنش لذت ببرید. اگه خوشتون اومد خوشحال میشم با پررنگ کردن اون ستاره‌های کوچولو و تو خالی حمایتش کنید و کامنتای قشنگتونو زیر پارت ها ببینم💜 برای خوندن کار های بیشتر میتونید اکانتم رو هم فالو داشته باشید...

اولین باری که هم رو دیدیم خیلی خوب توی حافظه‌م مونده، من داشتم بازی میکردم و تو با مادرت به پارک اومدی. چشم‌های کشیده‌ای که داشتی برق معصومیت داشتن و وقتی بهم نگاه کردی؛ با لحن شیرینی برگشتی و گفتی:

_میخوای با من بازی کنی؟

همون لحظه بود که قلبم مثل حبه قندی که در برابر شعله قرار گرفته ذوب شد و قلبم تندتند به سینه‌ام کوبید. از اون لبخند هایی که دندونای جلوم رو نشون میداد بهت زدم و ذوق‌زده جواب دادم.

+آره، بیا بازی کنیم پسره.

لب پایینت رو جلو دادی و گفتی که اسمت تهیونگ‌ـه، از همون اولش هم اسم زیبا و خوش‌آوایی داشتی، زمانی که ازت پرسیدم:

+اگه شخصیتِ یک کتاب یا داستان بودی چی میشدی؟

عروسکِ توی دستت رو حرکت دادی و به زمین خیره شدی.

_شازده کوچولو، شاید چون تنهام؟

نمیدونم چرا اما از همون اول ‌دلم برای مظلومیتی که داشتی فشرده شد، آروم خندیدم و دستم رو کنار دهنم گرفتم و توی گوش‌ت زمزمه کردم:

+پس صدات میکنم شازده تهیونگ، دوستش داری؟

چند ثانیه با حیرت به من زل زدی و بعد محکم سری بالا و پایین کردی و کف دست‌هات رو به‌هم کوبیدی. بعد از اینکه اسم کاملم رو بهت گفتم؛ بهم نگاه کردی و بخاطر فاصلهٔ کمی که با هم داشتیم بینی‌ات رو آروم به زیر گوشم نزدیک کردی و بدون هیچ حرفی در سکوت بوی تنم رو به سینه کشیدی. مکثی کردی و لب‌های نرمی که داشتی رو روی لالهٔ گوش‌ام حس کردم.

_بوی وانیل میدی، پس منم تو رو صدا میکنم جونگو وانیلی. 

قلبِ شیش سالهٔ من بوم‌بوم و بلند می‌کوبید و من برای اینکه متوجه نشی دستم رو روی سینه‌م گذاشتم و لبخند خجالتی‌ ای تحویلت دادم، تو ازم یک سال بزرگ‌تری پس من گفتم که شاید باید هیونگ صدات کنم...؟!

یکم صبر کردی و گفتی:

_راستی؛ میدونستی من یه خواهر دارم که اسمش هوجین‌ـه؟

••••••••••••••••••••••••••
اینم از پارت اولِ این کوچولومون، صفحه رو پایین بکشید و دومین پارت رو هم همین الان بخونید 💅

سهم ما از کامنت‌های دلنشینتون و همچنین ووت هم فراموش نشه ؛>

حالا برو بعدی دلاور... 

𝖬𝖾𝗆𝗈𝗋𝗂𝖾𝗌 𝖮𝖿 𝖴𝗌 ✔︎「VK」Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt