⤳𝙿𝚊𝚐𝚎 𝟿

221 46 31
                                    

در رو که وا کردی؛ اولین چیزی که توی صورتت جلب توجه می‌کرد، ته ریش و تار سیبیل‌های نازک اما سیاه‌رنگی بود که روی چونه، پایین گونه و بالای لب‌هات خودنمایی می کرد. آروم خندیدم و وارد خونه‌تون شدم، امروز نه پدرت و نه نامادریت یعنی جی‌هی خونه نبودن. بلافاصله بعد از اینکه داخل اومدم، مچ دستم رو گرفتی و به سمت خودت کشیدی، سینه‌ام محکم به سینه‌ی تو برخورد کرد و از همون فاصلهٔ کم که برای من مثل یه زهرِ شیرینِ کشنده عمل می‌کرد توی چشمام نگاه کردی و با صدایی که بخاطر بلوغی که داشتی توی 16 سالگی تجربه می کردی، دو رگه و بم‌تر از قبل شده بود روی گونه‌ام لب زدی.

_دلم خیلی برات تنگ شده بود جونگو وانیلی...

نفسم ناخودآگاه موقع بیرون اومدن از سینه‌م لرزون شد و لبخند کوچیکی روی لبام اومد، حس میکردم از هر زمانی بهت نزدیک‌ترم شازده. آروم زبونم رو روی لب‌هام کشیدم، فکر کنم یکم عقب رفتی تا واکنشم رو ببینی. منم بی‌هوا لب پایینم رو گزیدم و سرم رو یکم پایین انداختم، انگار غیر ارادی بود که گونه‌هام از خجالت قرمز شد و با تُن زیر و پایین‌تری جواب دادم.

+منم همینطور هیونگ، همش انگار جای خالیِ یه چیزی توی سینه‌ام حس میشد!

با لطافت خنده‌ای کردی و سرانگشتِ شست‌ات رو روی گونه‌م کشیدی و همینطور پایین آوردی تا به لبام رسوندیش و لمسشون کردی، میتونستم نگاه خیره و سوزاننده‌ای که داشتی رو به راحتی حس کنم. یا مسیح... داشتم میمردم تا لب‌هات رو روی لبای خودم داشته باشم! این‌بار خودم کسی بودم که بوسه رو شروع می‌کرد.

سرم رو یکم کج کردم و لبامون رو به‌ هم چسبوندم، روند اون بادکنک‌ها دوباره تکرار شد؛ مثل همیشه...
لب‌های درشت و گوشتی‌ات به خوبی لبای باریک و چین‌خوردهٔ من رو تکمیل می‌کردن. دستت رو پشت سرم گذاشتی و فشار داده شدنِ زبونت رو روی شکاف لبم احساس کردم. زانوهام خفیف لرزید، لب‌هامون رو به‌هم کشیدم و از حس خوبش نالیدم. تقریباً از یازده سالگیم که همدیگه رو بوسیدیم این یه جور عادت شده بود که وقتی با هم تنها میشدیم انجامش میدادیم. البته این اواخر خیلی بیشتر شده بود، هر دوی ما توی سن بلوغ بودیم و هورمون‌هامون هم فعال‌تر از حد معمولش...

ولی مسئله خیلی بیشتر از فعالیت هورمون‌ها بود، میدونستم یه کشش و جاذبهٔ خاصی بین‌ ما در جریان‌ـه. دستم رو بالا آوردم و ته ریش های فسقلی و کوتاهت رو نوازش کردم، خیلی دوست دارم که یه روز سیبیل و ریش‌هات بلند بشن، مطمئناً خیلی سکسی‌تر از چیزی که الان هستی میشی شازده. شاید مثل یه ددیِ واقعی یا همچین چیزی؟ به هر حال خنده‌دار و در عین حال جذاب به نظر میاد!

••••••••••••••••••••••••••
تهیونگی که یه بار با چصه شوید های بالای لبش استوری گذاشت رو یادتونه؟
اینم همونه تقریبا (T_T)

ووت کوچولو رو به من بدید و خیلی ملایم بزنید پارت بعد😔💜

𝖬𝖾𝗆𝗈𝗋𝗂𝖾𝗌 𝖮𝖿 𝖴𝗌 ✔︎「VK」Where stories live. Discover now