امروز اولین حروف الفبا رو کامل یاد گرفته بودم، وقتی که زنگ تفریح خورد با عجله به سمت بیرون از کلاس دویدم. از دانش آموز ها کلاسی که توش درس میخوندی رو پرسیدم، توی کلاست نبودی.
پاهای کوچیکم خسته شده بودن اما برام مهم نبود، میخواستم فقط پیدات کنم. توی حیاط سرم رو چرخوندم که با دیدنت کنار چند تا از دختر ها و پسر ها که به نظر می رسید دوستهات هستن، با شوق خندیدم و دویدم تا توی بغلت بیفتم. زمانی که بازوهام رو گرفتی، لبخند زدی.
_چیشده جونگو وانیلی؟ مدرسه خوش میگذره؟!
تندتند سرم رو به سمت بالا و پایین تکون دادم و دستام ناخودآگاه توی هوا پیچ و تاب میخوردن.
+امروز تونستم الفبا رو یاد بگیرم شازده تهیونگی!!!
برات به ترتیب خوندمشون و بخاطر درخششِ حیرتی که توی چشمهای کشیده و خمارت بود، دستام به خاطر لذتِ توجهات گزگز کردن. تمومش که کردم؛ چشمات از خندهٔ مفتخری که روی لبهات اومده بود چمع شد و چینای تشکیل داد. مثل رشته کوه ها!
دستت رو نوازشگرانه روی موهای چتریام کشیدی و لبات که به تار های موی من بوسه زدن؛ قلبم مثل کاردستی هایی که توی کلاس درست می کردیم، مثل تکه کاغذی شده بود که روش چسب ریختن و کلی اکلیل روش پخش و باعث شده که با وجودِ بههم ریختگیش بدرخشه._بهت افتخار میکنم جونگو وانیلی، فایتینگ!
•••••••••••••••••••••••
این دو تا رو باید گرفت و فقط گازگازیشون کرد از بس شیرینن😭بچهها این چهار تا پارت خیلی کوتاه بودن، پارت بعدی طولانیتره یکم...
همونطور که میدونید چیزی تا سالگرد مهسا امینی نمونده و احتمال 99% قراره دوباره اینترنت رو ضعیف یا به کل قطع کنن، پس اگه بعداً دیدین پارت جدید نذاشتم بدونید که نتم بالا نمیاد، اگرم بالا بیاد این فاکپد با اون پهنای باند پایین کلا آپدیت نمیشه و بالا نمیاد که من پارت جدید براتون بذارم، اگر هم بذارم ممکنه توی چنل تلگرام باشه پس توی چنلم که لینکش انتهای بیوم هست عضو باشید که شاید اونجا تونستم آپلود کنم چپتر ها رو ♡
ستارهی این پارت رو رنگی رنگی کنید و یه کامنتم حداقل بذارید تا خوشحال شم :>
KAMU SEDANG MEMBACA
𝖬𝖾𝗆𝗈𝗋𝗂𝖾𝗌 𝖮𝖿 𝖴𝗌 ✔︎「VK」
Fiksi Penggemar[خاطراتِ ما] [بیاید داستانِ از آشنایی تا پایان، لحظات تلخ و شیرینی که جونگوی وانیلی و شازده تهیونگش تجربه کردن رو؛ از زبون دفتر خاطراتِ جونگکوک بشنویم!] 📒 ≘ کاپل↜ ویکوک 📒 ≘ ژانر↜ بی اِل ٫ داستان کوتاه ٫ درام ٫ برشی از زندگی ٫ فلاف ٫ خاطرات 📒...