Sixteen

660 54 16
                                    

د.ا.ن زین

بدو بدو رفتم تو اتاق نایل اما اون نبود رفتم آشپزخونه دستشویی سالن همه جارو گشتم ولی پیداش نکردم برگشتم تو اتاقش رو تختیش بهم ریخته بود رفتم سمتش پتو رو زدم کنار و تنها چیزی که دیدم خون بود حس میکردم دارم میمیرم نه نه نه...خون قطره قطره از دم تخت تا دم پنجره چکیده بود با قدمای لرزون دنبالش کردم پنجره ی خونی رو باز کردم... نه نه نه نه... اون نایله... اون بلوندی منه... اون...تو استخر افتاده بود استخری که همیشه تابستونا توش شنا میکردیم ولی با این تفاوت که الان استخر پر خون بود نایل تو خون خودش غرق شده بود همش تقصیر منه...من...لعنت به من...
.
.
.

د.ا.ن لیام
با پسرا تو سالن نشسته بودیم حس کردم صدای ناله میاد اما تا اومدم درست گوش بدم قطع شد فکر کردم اشتباه کردم ولی به چند ثانیه نرسید که صدای داد زین همه رو از جا پروند دوییدیم سمت اتاقش و وقتی دیدمش دلم لرزید داشت خواب میدید با دستاش پتو رو چنگ زده بود صورتش از اشک خیس بود ولی چیز دیگه ای که هممونو ترسوند خونی بود که از بینیش جاری بود خونریزی انقدر شدید بود که تی شرت و رو تختی زین رو خیس خیس کرده بود من رفتم طرفش تا بیدارش کنم و نایل رفت تا براش آب بیاره دستمو گذاشتم روی شونش و تکونش دادم بیدار نشد محکمتر تکونش دادم و بلند تر صداش زدم با وحشت سرجاش نشست نفسش درست بالا نمیومد با چشمای اشکیش لباس منو چنگ زد و اسم نایلو داد زد همه شوکه شده بودیم زین مثل دیوونه ها اسم نایلو بلندتر و بلندتر داد میزد نایل دویید تو اتاق لیوان آبو داد دست هری و خودش رو به زین رسوند زین وقتی نایلو دید گریه اش شدت گرفت بدن نایلو چنگ زد و اونو به خودش چسبوند بعداز چند ثانیه همونطور وحشت زده خودش رو عقب کشید به بلیز سفید نایل که حالا از خون خودش قرمز شده بود نگاه کرد ترس توی نگاهش بیشتر شد و با صدای لرزون و نگران پرسید :
ز_نایل کجات... زخمی شده ؟کار کی بود ها ؟همش تقصیر منه...من... نایل این خونریزی از کجاس؟درد داری؟آره ؟ چیزی...نیست دادا...ش...خوب میشی...

اینارو با لکنت و هق هق گفت و هممونو شوکه کرد لباس نایل رو بالا زد تا ببینه خونریزی از کجاست نایل دستاشو روی دستای لرزون زین گذاشت و اول آروم صداش کرد ولی زین گوش نمیداد تا اینکه نایل داد زد :زین زین آروم باش... این خون من نیس این خون از بینی خودته تو خون دماغ شدی... من خوبم؛ هیچکس منو زخمی نکرده...خیلی خب... آروم... من خوبم... باشه ؟
نایل در حالی که جلوی زین روی زانوهاش نشسته بود و صورت زین رو با دستاش قاب گرفته بود اینارو گفت و زین آروم گرفت ولی شوک زده بود دستشو سمت صورتش برد وقتی دید خونیه فهمید اشتباه میکرد خودشو تو بغل نایل انداخت و بغضش ترکید نایل هم محکم بغلش کرد و زین لباس نایلو چنگ زد و با همون صدای لرزونش زمزمه کرد :اوه خدای من...نای...وحشتناک بود...همه...همه جا خو...خونی بود...تو...اوه خدا...
نایل زین رو بیشتر به خودش فشرد و سرش رو ماچ کرد براش زمزمه کرد :باشه داداش بیخیال همش خواب بود خیلی خب بهش فکر نکن

Return (Zayn)Where stories live. Discover now