twenty eight

601 44 13
                                    

د.ا.ن لیام
-سلام به برنامه الن خوش اومدید من ,الن ,امروز اینجام با واندرکشننننن

دوربین طرف ما چرخید و طرفدارا جیغ زدن ما لبخند زدیم و دست برای دخترا و دوربین تکون دادیم
ال-پسرا چند ماه پیش که اینجا بودین چند هفته به پایان استراحتتون مونده بود اما بعدش تو یه مصاحبه تلفنی پنج ماه وقت خواستید و بعدشم به هیچکس جواب ندادید حالا میتونید بگید چرا؟
لو-هنوز نه
ال-چرا؟
لی-چون هنوز کار داره
ال-ازتون متنفرم ...واقعا متنفرم...

الن با لحن حرصی گفت و همه خندیدیم اون رو به نایل کرد
ال-نایل حال دوستت چطوره؟
به وضوح میشد برقو تو چشای نایل دید لبخند شیرینی زد
ن-خوبه... واقعا خوبه ...من باید واقعا تشکر کنم از همه کسایی که براش دعا کردن من واقعا ممنونم
ه-همه ممنونیم چون اون دوست هممونه
ال-اوه پس یه دوست مشترکه ؟
لو-فکرکنم بهتره بگیم بیاد تو ها؟
لویی با لحن شیطنت آمیزی گفت و وقتی ما سر تکون دادیم به هیچکس حق اعتراض نداد و از سالن بیرون دویید الن شوکه شد
ال-خدای من...وسط برنامه زنده ؟
ما لبخند زدیم الن هنوز تو شوک بود وقتی در سالن باز شد و لویی وارد شد و خواست یکی از دوربینا ازشون فیلم بگیره تصویر روی ال سی دی اومد و لحظه بعد زین کنار لویی وایساده بود و کل سالن ساکت شد زین سرشو پایین انداخت ما میدونستیم اون میترسه از اینکه طرفدارا قبولش نکنن اما فکر نمیکردیم شوکه بشن و تا دو سه دقیقه جیغ نزنن جو سنگین بود و من سری برای  لو تکون دادم لویی دستشو  دور کمر زین انداخت و به سمت ما راهنماییش کرد من مثل همیشه که تو کنسرتا اسم زینو میبرم گفتم
لی-دخترا این شما و این مستر زین مالک

صدای من سکوت رو شکست و باعث شد همه از شوک بیرون بیان و ثانیه بعد صدای جیغ دخترا دوباره سالن و پر کرد همه دست زدیم و زین که بهمون رسیده بود و یکی یکی بغل کردیم بعد یکم جابجا شدیم تا همه مثل قدیما روی یه کاناپه بشینیم الن که هنوز شوکه بود لبخند متعجبی زد
ا-اوه...اممم...زین خیلی خوشحالم که اینجایی....یکم سورپرایز شدم...راستش اوووووف....نمیدونم چی بگم...حالت چطوره ؟

سالن به طرز عجیبی ساکت بود و ما میدونستیم که این سکوت برای زین ناراحت کنندس اون هنوز سرش پایین بود ولی من میتونستم ببینم که چشماش پر شده دستشو فشار دادم تا یکم آرومش کنم اون سرشو بالا آورد سلام کرد و رو به الن گفت که حالش خوبه
ا- خوشحالم که خوبی ...من واقعا غافلگیر شدم که تو رو اینجا دیدم برای اولین باره که به جای اینکه من مهمونای برنامه رو سورپرایز کنم اونا اینکارو با من انجام میدن و واقعا هیجان انگیز بود ممنون...خب پسرا فکر کنم یه توضیح کامل باید بدید بهمون نظرتون چیه؟

خب معلومه که ما آماده ایم چون برای همین اینجا اومدیم ما شروع کردیم و همه چیزی که تو این چند ماه اتفاق افتاده بود رو تعریف کردیم هیچکس هیچی نمیدونست فقط میدونستن مودست پلمپ شده و حتی نمیدونستن چرا پس ما همه چیز رو گفتیم از بیماری زین، از دلیل رفتنش، تهدیدها،دزدیده شدنش توسط برادر جرارد و حال بد این چند ماه ...

Return (Zayn)Waar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu