{گوشیتو اینجا جا گذاشتی}
لیام:زین
لیام:زینی
لیام: عزیزم گوشیتو اینجا جا گذاشتی ، برگرد اینجا برش دار.
لیام: بیا برش دار
لیام: نانانانانا
لیام: جدا از شوخی بیا برش دار
لیام: دارم صدات میزنم، ج بده
لیام: چرا ج نمیدیع؟اوکیعی؟
لیام: زین،بیب لطفا گوشیتو ج بدع
لیام: زین اونجاییع؟
لیام: زین!!!۱!!!۱!!!
لیام: اوه صبر کن
لیام: 😂😂😂الان گرفتم!
■■■■■■
![](https://img.wattpad.com/cover/142727382-288-k303421.jpg)
YOU ARE READING
ilysm [ZIAM]
Fanfiction[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیهی کاپل ها 4 in Fanfictions