{من نمیدونم}
زین: نایل من نیازت دارم که تو یه چیزی کمکم کنی
نایل: عوققق
نایل: چی هس
زین: لی ازم متنفره چون پاشو شکستم .
نایل: منم ازت متنفر میشم اگه پامو بشکونی
نایل: من عاشق پاهامم (فوت فتیش داره بچم ((: )
زین: ولی قضیه این نیست !!!
زین: اون یه تصادف تخمی بود.
زین: و من نمیدونم که چی کار کنم.
زین: پس بهم بگو که باید چکار کنم
نایل: راستشو بخای من اصن نمد
زین: من میدونم که میدونی
نایل: نه نمیدونم
زین: خب پس باید بدونی چون من میدونم که تو میدونی
نایل: چرا باید بدونی که من میدونم وقتی من نمیدونم که چیو میدونی که من میدونم
زین: شاید چون تو میدونی که من میدونم اینو که میدونی که من میدونم چیزیو که میدونم تو میدونی
نایل: من نمیدونم تو چی میدونی چون تو نمیدونی همونطور که من نمیدونم
زین: من نمیدونم ولی میدونم که تو میدونی که من میدونم که تو میدونی.
نایل: من نمیدونم.
زین: فقط بهم پیشنهاد بده
زین: درباره اینکه چکار کنم که لیام دوباره عاشقم بشه
نایل: اون همیشه عاشقته . فقط الان داره جنده بازی در میاره
زین: ولی اون میدونه که اون اتفاق یه تصادف بود.
نایل: خدایا باورم نمیشه که من نزدیکه دخالت کردن تو اینم
زین: لطفا دخالت کن . من به دخالتت نیاز دارم.
نایل: چه کارهایی رو امتحان کردی که ببخشدت ؟
زین: پاپ تارت و سکس.
نایل: عذرخواهی؟
زین: نزدیک ۸۰۰ تا عذرخواهی.
زین: و اون هنوزم نمیخاد که منو ببخشه .
زین: اون میخاد که من چکار کنم؟ به زانو بیوفتم و پاشو ببوسم؟
نایل: یا شاید یه جای دیگه اشو ببوسی.
زین: نه
زین: اخرین باری که سکس داشتیم ، اون کلشو داشت پاپ تارت میخورد بدون گفتن حتی یه کلمه.
نایل: این ظالمانه است
زین: میدونم
زین: این خیلی منو عصبانی کرد. خو اون یه تصادف بود و اونم اینو میدونه ، چرا داره افراط میکنه؟
زین: ولی بعضی وقتا فک میکنم که لایقشم چون بعضی وقتها من کصکش بازی در میارم و طوری که اون باهام رفتار میکنه باهاش رفتار میکنم.
زین: ولی به ندرت پیش میاد که این رفتارم به مدت یه روز طول بکشه . من نمیتونم باهاش بدجنس باشم ، من عاشقشم.
زین: من بدترین دوست پسر روی زمینم.
نایل: زین
نایل: گریه میکنی؟
زین: نه
زین: منظورم اینه که آره. دارم گریه میکنم .
نایل: خدایا زین گریه نکن
زین: نمیتونم جلوشو بگیرم
زین: من پاشو شکستم و اون قلب منو شکست
زین: ):
نایل: شاید باید بهش بگی که چه احساسی میکنی
نایل: اگه اون بدونه که این داره بهت آسیب میرسونه ، اون قطعا تمومش میکنه
نایل: اونطور که من لیام رو میشناسم ، اون همیشه میخاد که تو خوشحال باشه و اگر بفهمه که داره بهت آسیب میرسونه ، اون قطعا تمومش میکنه.
زین: ممنون نایل :)
زین: بعدا باهاش حرف میزنم
نایل: موفق باشی
■■■■■■■■
بنظرتون نایل درست میگه؟
زین باید چکار کنه؟
و در حد مرگ ناراحتم بخاطر فیزی
این واقعیت که فقط یه سال از من بزرگتر بود
YOU ARE READING
ilysm [ZIAM]
Fanfiction[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیهی کاپل ها 4 in Fanfictions