{5:29 p.m}

530 155 41
                                    

{من نمیدونم}

زین: نایل من نیازت دارم که تو یه چیزی کمکم کنی

نایل:  عوققق

نایل: چی هس

زین: لی ازم متنفره چون پاشو شکستم .

نایل: منم ازت متنفر میشم اگه پامو بشکونی

نایل: من عاشق پاهامم (فوت فتیش داره بچم ((:  )

زین: ولی قضیه این نیست !!!

زین: اون یه تصادف تخمی بود.

زین: و من نمیدونم که چی کار کنم.

زین: پس بهم بگو که باید چکار کنم

نایل: راستشو بخای من اصن نمد

زین: من میدونم که میدونی

نایل: نه نمیدونم

زین: خب پس باید بدونی چون من میدونم که تو میدونی

نایل: چرا باید بدونی که من میدونم وقتی من نمیدونم که چیو میدونی که من میدونم

زین: شاید چون تو میدونی که من میدونم اینو که میدونی که من میدونم چیزیو که میدونم تو میدونی

نایل: من نمیدونم تو چی میدونی چون تو نمیدونی همونطور که من نمیدونم

زین: من نمیدونم ولی میدونم که تو میدونی که من میدونم که تو میدونی.

نایل: من نمیدونم.

زین: فقط بهم پیشنهاد بده

زین: درباره اینکه چکار کنم که لیام دوباره عاشقم بشه

نایل: اون همیشه عاشقته ‌. فقط الان داره جنده بازی در میاره

زین: ولی اون میدونه که اون اتفاق یه تصادف بود.

نایل: خدایا باورم نمیشه که من نزدیکه دخالت کردن تو اینم

زین: لطفا دخالت کن . من به دخالتت نیاز دارم.

نایل: چه کارهایی رو امتحان کردی که ببخشدت ؟

زین: پاپ تارت و سکس.

نایل: عذرخواهی؟

زین: نزدیک ۸۰۰ تا عذرخواهی.

زین: و اون هنوزم نمیخاد که منو ببخشه .

زین: اون میخاد که من چکار کنم؟ به زانو بیوفتم و پاشو ببوسم؟

نایل: یا شاید یه جای دیگه اشو ببوسی.

زین: نه

زین: اخرین باری که سکس داشتیم ، اون کلشو داشت پاپ تارت میخورد بدون گفتن حتی یه کلمه.

نایل: این ظالمانه است

زین: میدونم

زین: این خیلی منو عصبانی کرد. خو اون یه تصادف بود و اونم اینو میدونه ، چرا داره افراط میکنه؟

زین: ولی بعضی وقتا فک میکنم که لایقشم چون بعضی وقتها من کصکش بازی در میارم و طوری که اون باهام رفتار میکنه باهاش رفتار میکنم.

زین: ولی به ندرت پیش میاد که این رفتارم به مدت یه روز طول بکشه . من نمیتونم باهاش بدجنس باشم ، من عاشقشم.

زین: من بدترین دوست پسر روی زمینم.

نایل: زین

نایل: گریه میکنی؟

زین: نه

زین: منظورم اینه که آره. دارم گریه میکنم .

نایل: خدایا زین گریه نکن

زین: نمیتونم جلوشو بگیرم

زین: من پاشو شکستم و اون قلب منو شکست

زین:   ):

نایل: شاید باید بهش بگی که چه احساسی میکنی

نایل: اگه اون بدونه که این داره بهت آسیب میرسونه ، اون قطعا تمومش میکنه

نایل: اونطور که من لیام رو میشناسم ، اون همیشه میخاد که تو خوشحال باشه و اگر بفهمه که داره بهت آسیب میرسونه ، اون قطعا تمومش میکنه.

زین: ممنون نایل :)

زین: بعدا باهاش حرف میزنم

نایل: موفق باشی

■■■■■■■■

بنظرتون نایل درست میگه؟

زین باید چکار کنه؟


و در حد مرگ ناراحتم بخاطر فیزی
این واقعیت که فقط یه سال از من بزرگتر بود

ilysm [ZIAM]Where stories live. Discover now