{فرار کن لیام فرار کن}
هری: تو باید فرار کنی
لیام: نع من خعلی عم راحتم اینجا ممنون
هری: اوم نه
هری: فرار کن
هری: لویی دنبالت میگرده
لیام: اوه نه
لیام: هری تو اینکارو نکردی
هری: من متاسفم!!
هری: فقط از دهنم در رفت و تلاش کردم بهش بفهمونم که همش سوتفاهم بوده .
لیام: من عاشقت نیسدم
هری: میدونم
لیام: پس چراع لویی سعی داره بکشدم
هری: اون نمی خواد گوش کنه
لیام: لعنتت کنن تو ونایل به یه پوزبند نیاز دارین تا خفع شین
هری: من گفتم که متاسفم و فقط از دهنم در رفت
لیام: شعت اگر زین بفهمه
هری: بهش نگو
هری: تو نیاز نداری که اونم بخواد تورو بکشه
لیام: یا خدا میتونم صداشو بشنوم
لیام: صدای قدماش خیلی بلندن
هری: فرار کن
■■■■■■■
رتبه فاکی از ۵ رسیده ۹۹۲😐😐😐😐
هر جور حساب کنی نمیشه😐
وتف
یکی به من چجوری
![](https://img.wattpad.com/cover/142727382-288-k303421.jpg)
ŞİMDİ OKUDUĞUN
ilysm [ZIAM]
Hayran Kurgu[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیهی کاپل ها 4 in Fanfictions