{پاپ تارت های کیری}
زین: اون پیشنهاد کیریت حتی اندازه چُس هم کار نکرد
لویی: من هیچوقت نگفتم اون بهترین پیشنهاد بود
لویی: چجور پیش رفت؟
زین:خب اون وحشتناک بود
زین:به معنای واقعی کلمه من با یه دیوار سکس داشتم
زین:یه دیوار سرد و بی احساس
لویی: اطلاعات بیشتری بهم بده لطفا
زین:تو قرار نیست ازین اسکرین شات بگیری و منو باش تهدید کنی
لویی: فقط اگر یه دلیل بهم بدی
زین:باشه حالا هرچی
زین:خب وقتی رسیدم اونجا ، روی تخت بود و من پاپ تارت هاشو بهش دادم چون پاپ تارت میخواست.
زین:من حتی بهش با اون چیزای جهنمی غذا دادم و اون ادامه داد با نشستن اونجا و فقط با گوشیش کار کردن
زین:بعد من شروع کردم به بوسیدن گردنش و این چیزا و اون رسما فقط داشت پاپ تارت میخورد
زین:خلاصه، اون داشت با بی احساسی پاپ تارت میخورد در حالی که من داشتم بهش سواری میدادم.
زین:پاپ تارت های تخمی
لویی: خدایا
لویی: اون اومد؟
زین:خب آره
زین:اون میتونه تا مدت زیادی ازم متنفر باشه ولی میدونه که نمیتونه جلوی من مقاومت کنه
لویی: این افسانه ای
لویی: الان دارم در حد مرگ میخندم
زین:واو تو خیلی حمایت کننده ای
لویی: عا مید
زین:خب من الان چیکار قراره بکنم ؟
لویی: راستشو بخای نمیدونم
لویی: ولی خودتو درگیرش نکن
لویی: اون نمیتونه تا اخر عمر باهات یه دیوار بی احساس باشه.
زین:عره میدونم
زین:من باید برم
زین:ممنون واسه پیشنهاد کیریت
لویی: هی
لویی: خواهش میکنم ، رفیق :)
■■■■■■■■
زین الان باید چ غلطی بکنه؟سر تایپ این پارت نزدیک بود برم تو دل دوتا والیبالیست نره غول
یه لحظه گرخیدم
نکته اخلاقی : تو خیابون فف تایپ نکنید .
KAMU SEDANG MEMBACA
ilysm [ZIAM]
Fiksi Penggemar[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیهی کاپل ها 4 in Fanfictions