{۷۶۳ تا عذر خواهی}
لویی: سلام داداش
لویی: چه خبر . لی چطوره؟
زین: حالش خوبه ، پاش شکسته ولی اون خوبه.
لویی: اوه خوشحالم که اینو میشنوم
لویی: خوشحالم که میشنوم حالش خوبه نه اینکه پاش شکسته.
زین: عره عره😂 گرفتم
لویی: 😂😂
زین: من به نصیحت نیاز دارم.
لویی: پس خوب جایی اومدی
لویی: درباره چی؟
زین: لیام
زین: اون ازم متنفره چون پاشو شکستم و الان اون نمیخواد باهام حرف بزنه
لویی: واه، صبر کن ببینم تو پاشو شکستی!!
زین: آره.
لویی: چطوری؟؟
زین: جنگ قلقلک خوب پیش نرفت .
زین: من نمیخام دربارش صحبت کنم.
لویی: خدای من.
لویی: 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
زین: خیلی کمک نمیکنی
زین: من میرم از نایل یا هرچیزی میپرسم.
لویی: باشه باشه!! متاسفم ، صبر کن فقط.
لویی: عذرخواهی کردی؟
زین: نه نکردم ، لویی. نمیدونستم یه عذارخواهی جواب میده.
زین: معلومه که عذرخواهی کردم
زین: یه چیزی حدود ۷۶۳ بار
لویی: شاید اون ببخشتت اگه برای بار ۷۶۴ ام معذرت بخواهی.
زین: کمک کننده نیست.
لویی: باشه ، خیلی خب .ببخشید.
لویی: نظرت چیه که با سکس راضیش کنی؟؟
زین: ببخشید؟
لویی: میدونی. اگه نمیتونی با یه معذرت خواهی خوشحالش کنی ، با سکست خوشحالش کن.
لویی: سکس مردم رو خوش اخلاق تر میکنه و باعث میشه جوونتر بنظر بیای
لویی: خب، حداقل بر اساس مقالهای تو تیبان
زین: من مطمئن نیستم
زین: بهرحال پاش شکسته
لویی: واو، من نمیدونستم که پای لیام هم یه کیره
لویی: ترو به حضرت فاک زد، برو سوارش شو
زین: اون یجورایی اینو دوست داره...
لویی: دیدی! حالا برو و بهترین سکس عمرشو بهش بده
زین: عره مرسی داداش
زین: وقتی که اعضای بدن رو تو اینترنت نمیفروشی ، خیلی هم بد نیستی
لویی: واو تحت تاثیر قرار گرفتم
زین: مید بای.
لویی: موفق باشی گاوچرون
■■■■■■■■■
میدونم میدونم میدونم
بخدا کنکور و این حرفا
فک کنم ۱۵ تا پارت بیشتر نمونده و سعی میکنم زود به زود آپ کنم
شمام که سالارید دیگه حتما حمایت میکنید
![](https://img.wattpad.com/cover/142727382-288-k303421.jpg)
YOU ARE READING
ilysm [ZIAM]
Fanfiction[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیهی کاپل ها 4 in Fanfictions