{دیک برای فروش}
لیام: خو ما چجوری انجامش بدیم
لویی: چیو
لیام: از نایل بپرسی چرا اون
لیام: خودت میدونی
لویی: 😂😂😂😂😂😂ما
لویی: بیشتر تویی
لیام: تو
لیام: دیک
لیام: منو
لیام: فروختی
لویی: به
لویی: کیرم
لویی: هم
لویی: نیس
لویی: دیک تو برای فروش بود نه از من
لیام: توعع لنتی گذاشتیش واسع فروش
لیام: برای فروش آنلاین
لویی: من به پولش نیاز داشتم
لیام: تو ۱۰ دلار نیاز داشتی
لویی: آره
لیام: لازمه یادت بیارم که یجورایی پولداری
لیام: خیلی دوست ندارم
لویی: بتخمم
لیام: پس تو قرار نیس درباره نایل بهم کمک کنی
لویی: ناع
لیام: باشه
لیام: پس
لیام: من بعت درباره نایل جهش یافتع تو توییتر نمیگم
لویی: وایسا چی
لویی: نایل جهش یافته
لویی: بهم بگو
لیام: ببخشید صداتو نمیشنوم
لویی: بخاطر همینه که باید منو بخونی
لویی: لطفا بهم بگو
لیام: ناع
لویی: لیییییام
لویی: بیخیال لازمه ک من بفهمم
لویی: خیلی خب، درباره نایل بهت کمک میکنم.
لیام: ایول
لویی: ایول
لویی: حالا بگو
لیام: آیدیش اینه @fvck-me-harder-grey6926
لیام: یجورایی معلومه موضوعش چیه
لویی: ریدم از خنده
لویی: 😂😂😂😂😂😂😂
لیام: همینه ، حالا بدو کمکم کن
■■■■■■■
لیام خیلی مظلومه :"
YOU ARE READING
ilysm [ZIAM]
Fanfiction[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیهی کاپل ها 4 in Fanfictions