{9:59 p.m}

563 143 223
                                    

{صورت تخمی}

لیام: عزیزم

لیام: من پشت درخونتم

لیام: اینجام تا یه چیزی بت بگم

زین: امم درسته

زین: فک میکردم پای شکسته ات اجازه نمیده که گهاتو انجام بدی؟

لیام: خب، مانعم نشد که بفهمم کصکشم و باید عذرخواهی کنم

زین: شوخی میکنی

زین: اخرش فهمیدی که تو بزرگترین عوضی تمام دورانی؟

لیام: بزرگترین صورت طخمی

زین: صورت تخمی وتف

لیام: نایل بود که باعث شد من چشامو باز کنم

زین: نایل تو همچین چیزی دخالت نمیکنه

لیام: ولی اون کرد و من خوشحالم که همچین کاری کرد

زین: تو حتی نمیتونی تصور کنی که چقدر من احساس گه بودن میکردم

زین: ومن هیچ وقت فک نمیکردم تو اون کسی باشی که باعث بشه من همچین احساسی بهم دست بده

لیام: من باید خیلی وقت پیش میفهمیدم که ابن فقط یه تصادف بود ولی من تبدیلش کردم به یه چیزی که نبود.من میدونم که تو هیچوقت بهم آسیب نمیرسونی مگه اینکه تصادفی باشه، پس منم نباید از قصد بهت آسیب میرسوندم.

زین: ولی من بهت صدمه زدم

لیام: انقدرا هم درد نمیکنه

لیام: من تا اینجا پیاده اومدم

زین: پیاده؟ چه مرگته لیام! تو نیاز به استراحت داری . چرا باید همچین کاری بکنی

لیام: من پیاده اومدم چون میخاستم بهت ثابت کنم که من برای بخشش تو حتی سینه خیز هم میام.

لیام: و چون نتونستم کلید های ماشینو پیدا کنم

لیام: ولی قضیه این نیست . من عاشقتم و لایق اینم که تک تک استخوان های بدنم بشکنه.

لیام: من باید اونی میبودم که عذر خواهی میکرد نه تو

لیام: من عاشقتم و خیلی خیلی خیلی خیلی متاسفم

زین: بیا تو . در بازه.



■■■■■■■
فیلترشکن کامپیوترم خراب شده واتپد رو کامپیوترم نمیاد
منم کار ترجمه ام همش به اون وابسته اس
پس اگه پارت بعد دیر شد ببخشید دیگه

یکم از خودتون بگید برام بشناسمتون

اسمتون چیه؟

چند سالتونه؟

رشته اتون چیه؟

از چه شهری هستید؟

ilysm [ZIAM]Where stories live. Discover now