sillver moon 🐺🌑🕸️

pt.7

taehyung pov

دوباره روزای تکراری..از زمین تمرین بیرون اومدم و سمت عمارت راه افتادم..زخم دستم خون ریزی کمی کرده بود و سوزش داشت..لعنت به اون گرگای عوضی که تا موقعیتی پیش بیاد حمله میکنن تا منطقشونو گسترش بدن

وارد که شدم کوکی رو دیدم که با یه اخم روی پیشونیش وایساده بود و قدم رو میرفت و یه پرونده توی دستش بود و یه فنجون قهوه رو هم اروم توی اون یکی دستش تکون میداد

سمتش رفتم و از پشت بغلش کردمو سرمو توی گردنش فرو کردم..عاشق رایحش بودم

هیچ واکنشی نشون نداد و این ازارم میده..از بچگیمون تا حالا خیلی تغییر کرده..دیگه با نوازش کردن گونش از طرفم سرخ نمیشه..دیگه از ته دل نمیخنده..با بوسه هام و بغل کردنام عکس العملی نشون نمیده..این عوض شدناش اذیتم میکنه

این که از درون شکسته رو میفهمم اما دلیلشو نه..مطمعنم به خاطر حرفای بقیه و اذیت شدنای این چند سالش با اینکه خیلی روش تاثیر داشته،نیست..اما پس دلیلش چیه..من به مورد توجه این بچه_که برام مث بچه ی خودم میمونه(ن.م:عاححح نه چیز دیگه ای)_ قرار گرفته شدن عادت کرده بودم و حالا اون...

+تهیونگ..پک جنوبی یه مشکلی با خون اشام های اطرافشون پیدا کرده و الان از ما کمک میخواد..بعد حمله ی پک غربی و دفعشون تلفات زیادی نداشتیم..به جز زخمی شدن توی احمق و چند نفر دیگه البته..پس زیاد مشکلی نداریم..من کامل درخواستشونو بررسی کردم..میخوای یه جلسه باهاشون ترتیب بدم؟

-هممم..تو بهترین وکیل دنیایی..تا حالا اینو بهت گفته بودم؟

+اره هروقت که بدون اینکه نیاز باشه کاری انجام بدی مشکلات و مسائل و حل میکنم اینو میگی

-تو خیلی بدی

+نه به اندازه ی تو

با خنده گاز ارومی از گردنش گرفتم اما با حس رایحه ی شیرین هوسوکی به سمتش برگشتم..سمتمون اومد و با لبخند رو به کوک گفت

÷من دارم میرم قدم بزنم..میای؟

+اره فقط چند دقیقه صبر کن تا تکلیف این پرونده رو روشن کنم بعد بریم..تهیونگ..نگفتی جلسه بزارم یا نه

-اره اگه کمک میخوان نباید دریغ کنیم..در گذشته اونا خیلی به پکمون کمک کردن و حالا وقت جبرانه

+باشه پس برای هفته ی دیگه میزارمش

گاز دیگه ای از گردنش گرفتم و بعد جاشو بوسیدم

-ممنون

با لبخندی ازم جدا شد سمت هوسوک رفت و بعد از گذاشتن فنجونش روی میز از عمارت زدن بیرون

jonkook pov

+هوبی هیونگی

÷همم

+چرا خواستی بری بیرون