V pov
سمت اتاق کوک توی راه رو بودم..امروز بلاخره تونستم کنترل تهیونگ رو بگیرم و برم پیش جونگ کوک..ذهنم مدام به رایحه ای که هر روز تلخ تر و نشون از بزرگتر شدن تولمون میداد و ضربه هایی که با دستام حسشون کرده بودم میوفتاد
دلم میخواست همه ی این شادی هارو در کنار اون تجربه کنم..هرچی نباشه اون توله،توله ی هردومونه و کوک هم مادرش
وارد اتاق شدم و با دیدن جسم بی جون و شکم بزرگش لبخندی زدم که از هزاران گریه دردناک تر بود..کنارش نشستم و بعد بوسه ای به شکمش دستمو لای موهای کوتاهش که حالا بلند تر از قبل شده بودن فرو کردم
-خسته نشدی..کی میخوای بیدار شی..کم مونده تا اومدن تولمون و تو اولین بارداریتو از دست دادی..بیدار کردن نصف شبی من و تهیونگ برای ویار های احمقانه و در عین حال شیرینت..غر زدنات..تغییر مود های رو عصاب و کیوتت..درسته که هیچکدوم رو هیچوقت ندیدم و تجربه نکردم..اما میدونم که همشون در کنار تو و جی کی خیلی شیرین میشدن
سرمو روی دستش گذاشتم
-باید بیدار شی..من دیگه نمیتونم اینجور بودنتو تحمل کنم..به عنوان یه گرگ و کسی که عاشقته دارم از نبود جفتم عذاب میکشم..خسته نشدی از تنبیه کردنم؟..هنوزم بس نیست؟..دلم برات تنگ شده..لطفا..لطفا بیدار شو
ش
با حس نوازشای روی سرم،سرمو اروم بلند کردم و به انتظار دیدن جیمین خواستم برگردم اما با دیدن چشمای باز کوک و دست نوازشگرش روی موهام خشک شدمخودمم نفهمیدم چطور اما وقتی به خودم اومدم که محکم بقلش کرده بودم و سعی داشتم بین بازوهام با خودم یکی بکنمش..با صدای ناله خفیفش سریع ازش فاصله گرفتم
+روانی تمام استخونامو بفاک دادی..چه مرگته
با شنیدن صداش دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم..با دیدن اشکای تو چشمم جمع شده با لبخند ملایم و زیبایی دستشو روی گونه هام کشید
دستمو روی شکمش گذاشتم و خم شدم بی هیچ فکری لباشو بوسیدم..دیگه بس بود..باید این دلتنگی لعنتیم رفع میشد و حتی خودمم نمیدونم چرا لباشو بوسیدم در صورتی که میتونستم این کارو با گونش بکنم
اروم ازش جدا شدم و به قیافه جونگ شوک ـش خندیدم و دوباره بوسه ای روی شکمش زدم
-بلاخره ماما جونت بیدار شد..بلاخره
جونگ کوک انگار که تازه از بهت خارج شده باشه سرشو پایین اورد و یهو جیغ خفه ای کشید..با ترس کمی تو جام پریدم
-چه مرگته روانی
با بهت دستشو روی شکمش کشید
+ا.این کی..انقدر بزرگ شده..ت.تو با کی حرف میزنی این تو
به خنگ بودن کیوتش خندیدم و ضربه ارومی به سرش زدم
-این تو تولمونه..تو چندین وقته که توی کمایی
![](https://img.wattpad.com/cover/277301955-288-k171076.jpg)
YOU ARE READING
sillver moon 🐺🌑🕸️
Werewolf÷اون باعث ننگ ماست *بله باید از بین بره ~من هر کاری میکنم تا اون دیگه وجود نداشته باشه ×درسته ما باید هر کاری میتونیم برای نابودیش بکنیم -فقط دلم میخواد ی بار دیگه حتی اسمشو به زبونای کثیفتون بیارین تا جلوی خانواده هاتون و کل افراد پکم زنده زنده تیک...