~part⁴~

1.8K 204 21
                                    

" مدتی بود شت‌کالر هیرو ناپدید شده بود و رینبوسیتی توسط زیگولو های چسناله ای تحت محاصره بود.

همه چیز ممنوع بود .

خندیدن ، رقصیدن ، عشق ، همجنسگرایی(همه ی اهالی رینبوسیتی همجنسگران) ، خوندن و از همه بدتر! کی پاپ!

همه جا ساکت بود و تنها صدایی که میومد صدای بادگلوی زیگولو ها بود.

و ازین بین ،
وسط جنگل مارشمالو ،
روی درخت پاستیل ،
روی شاخه های چوب شوری ،
یه صدایی بلند شد ،
مثه صدای ملودیه یه ترانه ،
کم کم اهالی رینبوسیتی صدارو شنیدن و دور هم جمع شدن.

سوییتی مانگ : گولی گوگولی مگولو گوگو (ترجمه* این صدای چیه؟)

سوییتی کویا : شکولو کوکول ، پولو لوکولول (ترجمه* توی جنگله مارشمالوعه ، یه خرس‌پشت درختی عه )

سوییتی آر جی : یاع یاع یاع (ترجمه*ینی میتونه بجای شت‌کالر هیرو کمکمون کنه؟ )

صدای آهنگ اوج گرفت و خرس پشت درختی شروع به خوندن کرد :

زیلی گولی ، میام کمک تو گوگولی مگولی
تینو پینتو ، جایزه میدم بهت اگه فقط بوس بدی تو
جینتی مینتی ، اومدم واسه نجات رینبوسیتی
کوکو ژونکو ، این منم دوستتون پوکو "
* تذکر : با ریتم خوانده شود

جووووونگ کوووووک عزیزییییزززممممم

خدایااااا چه گناهی؟ آخه چه گناهی در درگاه تو کردم که سزاوار این مجازاتم؟ اون از خونه ی خودمون و مامانم این از اینجا و این خانومه

پاشدم صورتمو شستم یکم لباسامو مرتب کردم و رفتم پایین

آقای کیم خونه نبود  و خانم کیمم جلو شومینه کتاب میخوند.

با دیدن من لبخند مهربونی زد و رو بهم گفت : صبح بخیر عزیزم تائو واست صبحانه آماده کرده
منم میخوام برم بیرون کار دارم
اما تائو هست کاری داشتی میتونی بهش بگی پسر خوبیه

سری تکون دادم و رفتم آشپزخونه
روی میز پر بود از انواع خوراکی
دو تا پنکیک برداشتم و روش نوتلا ریختم و مشغول شدم.

راسی تائو کی بود؟

با لیوان شیرموزی که جلوم گذاشته شد از فکر دراومدم و به همون پسر ریزه میزه ی دیروز که تهیونگ نبود نگاه کردم

لبخندی زدم  و پر انرژی صداش کردم : هیییی
حالت چطوره؟ تو تائویی درسته؟

با خجالت گف : آ..آره
بیون تائو

+ خوشبختم منم جونگ‌کوکم. کوک صدام کن

تائو : بله آقای کوک

+ یااا آقای کوک چیه حس کردم هم سن کیمم
همون کوک خالی

تائو : خب نمیشه که

+ چرا نمیشه منم تائو صدات میکنم
خب تائو چن سالته؟

تائو : ۱۹

+ واقن؟ بهت نمیاد

خنده ی نخودی کرد

+منم ۱۸ سالمه . البته تقریبا
راسی مرسی بابت پنکیکا دست پختت ایول داره پشه جون

صبحانمو خوردم و بلند شدم
اووووو چه برفی اومدهههه
جون میده واسه برف بازی

کیم های اعظمم نیستن که بخوام آدم باشم
سریع یه لباس گرم پوشیدم و رفتم پایین

+ هی تائو میای بریم برف بازی؟

تائو : شرمنده کوک دارم ناهارو اماده میکنم باشه یه وقت دیگه

تائو رو میبینم از خودم ناامید میشم
لعنت بهت تو همش یه سال ازم بزرگ تری چرا انقدر دست پختت خوبه همه چیم بلدی من نودل نمیتونم درست کنم

رفتم تو حیاط و واسه خودم مشغول راه رفتن و بالا پایین پریدن شدن تو برفا شدم و یکی از آهنگای مورد علاقمم پلی کردم :

( Abyss , jin )* توصیه میشه پلی کنین

숨을 참고서 나의 바다로 들어간다 간다
وقتی وارد اقیانوس میشم، نفسم رو حبس می‌کنم

아름답고도 슬피 우는 나를 마주한다
با اشکهای زیبا و در عین حال غم انگیزم روبرو میشم

저 어둠 속의 날
فقط یه روز دیگه توی تاریکی ام

찾아가 말하고 싶어
میخوام دوباره باهات صحبت کنم

오늘은 널 더 알고 싶다고 yeah
من میخوام امروز بیشتر بشناسمت ، آره

아직도 나는 내게 머물러있다
اما با این حال، من با خودم می‌مونم

목소린 나오질 않고 맴돌고만 있다
من صدایی نمی‌شنوم و تنها توی حلقه ها راه میرم

저 까만 곳 잠기고 싶어 가보고 싶어
میخوام توی اون مکان تاریک و سیاه غرق بشم، میخوام برم

I’ll be there
من اونجا خواهم بود

오늘도 또 너의 주위를 맴돈다
اما امروز، من هنوز در کنار تو هستم

찾아가 말하고 싶어
میخوام دوباره باهات صحبت کنم

오늘은 널 더 알고 싶다고 yeah
من میخوام امروز بیشتر بشناسمت، آره

아직도 나는 내게 머물러있다
اما با این حال، من با خودم می‌مونم

목소린 나오질 않고 맴돌고만 있다
من صدایی نمی‌شنوم و تنها توی حلقه ها راه میرم

저 까만 곳 잠기고 싶어 가보고 싶어
میخوام توی اون مکان تاریک و سیاه غرق بشم، میخوام برم

I’ll be there
من اونجا خواهم بود

오늘도 이렇게 너의 곁으로 눈을 감는다
پس دوباره، برای اینکه کنار تو باشم، چشمام رو میبندم

☆☆☆☆☆

تائو..

جونوره کیوت*-*

Deze afbeelding leeft onze inhoudsrichtlijnen niet na. Verwijder de afbeelding of upload een andere om verder te gaan met publiceren.

جونوره کیوت*-*


🌈My little Universe💜💫Waar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu