~part⁸~

1.6K 189 21
                                    

نگاهمو به تهیونگ دوختم که با پوزخند نگام میکرد

تهیونگ : خب شونگ جوک خوشحالم نامت بدست آدم درست رسیده

و لبخند اعصاب خورد کنی زد

نامه رو بستم و سریع گفتم : من‌اونوننوشتم

تهیونگ : اوه راست میگی مگه تو اسمت جئون شونگ جوک نیست؟

+ اولا جئون جونگ کوک
دوما اره اما من ننوشتم

ابرویی بالا انداخت و گفت : خب پس بگو کی نوشته؟

+ اممم‌...امممم...پسره...همسایمون
آره پسرهمسایه خودشه اون ن..نوشت اس..اسمش جونگ‌..کوکه

چشه این گلابی چرا اینحوری نگاه میکنه
نگاهاش باعث میشد ناخواسته لکنت بگیرم
ینی حرفمو باور میکنه؟

تهیونگ : همسایتون چقد عجیب غریبه

+ آ..آره

تهیونگ : و خیلی تو مخ و کوچولو

+ آها

تهیونگ : مثه خرگوشیه که مزاحم آقا ببره شده

+ ...

سرشو نزدیک گوشیم کرد و شمرده شمرده تو صورتم ادامه داد : بهش بگو ... حد خودشو بدونه ...چون اگه باز پیش مادرم چوقولیمو کنه.. بد میبینه ... این آقا ببره ازون ببر بی اعصاباست

پوزخند صدا داری زد و ازم فاصله گرفت
تازه یادم افتاد نفس نمیکشیدم
با ترس نفسمو خالی کردم و نفس عمیقی گرفتم

تهیونگ : و درضمن
بگو دهنشو ببنده و پیاده شه رسیدیم

نگاهی به اطراف انداختم و با یاداوری اینکه دهنمم باز مونده خودم جم و جور کردم و پیاده شدم...

پایان فلش بک*

نگاهی به جیمین و جیهوپ که با قیافه های مات برده زل زده بودن بهم انداختم

جیمین : خب‌‌‌...خب ینی رسما قهوه ایت کرد

جیهوپ : دستش طلا ولی پشم های زیبایم...

جیمین : بعد چیشد؟

+ میخواسی چی بشه رفتیم رستوران گف چی میخوری انقد کپ کرده بودم گفتم هیچی اونم شونه بالا انداخت بدون توجه به من سفارش داد جلو چشم تا تهشو کوفت کرد وسط غذاش گفتم منم میخوام گف یبار فرصت داشتی سفارش بدی و بهم نداد

جیمین : خب اون ... زیادی .. ام..
.
جیهوپ : منظور جیمینه اینه ریدی و آب هم قطع است آفتابه ام سوراخ
بخاطر این یخ در بهشت رژیمی زیر باره خونه ی اونا موندن رفتی و حالا هیچ جوره مخش زده نمیشه و تو همون سینگله بدبخت و افسرده ای با این تفاوت که حالا ۴ ماهه تموم باید خونه ی اونا باشی و این زرت و زرت قهوه ایت کنه

+ خودم میدونم میتونی فقط خفه شی لامپ خورشیدی؟

جیهوپ : حالا چرا خوشحالی؟

+ نیستم!
فقد میخواستم اذیتتون کنم

جیهوپ : اوکی بای

+ کجا؟

جیهوپ : خونه آقا شجاع . چیمی درو وا کن

جیمین : ها؟

جیهوپ : واقن فک کردی من میشینم به زرای این گوش میدم؟
معلومه که نه
راه میرم گوش میدم
درو وا کن جلو درتونم

+ هی من چی

جیمین : خب توام..

جیهوپ : مشکله خودشه چیم وقنی غلط میکنه میره خونه ی اون کیما باید فکر اینجاشم کنه
درو وا کن مرتیکه علف شدم

جیمین : اومدم اومدم
فعلا کوک

+ خوشبگذره

جیهوپ : بدون سایه نحست حتما

بعد قطع کردن با افسردگی به صفحه گوشی نگاه کردم
+ تاااااائوووووو
نودل داریییم؟؟؟
(مورد توصیه برای افسردگی )

...

با هودی جم شده بودم جلو تلویزیون و چهارمین کاسه ی نودلمو میخوردم

تائو : هی کوک اینجایی؟

+ اوهوم

تائو : چیزی شده؟

+ اوهوم

تائو : بازم نودل میخوای؟

+ اوهوم

تائو : میدونستی لبات اویزون میشه شبیه خرگوش میشی؟

+ اوهوم

تائو : بجز اوهوم چیزه دیگه ام بلدی؟

+ اوهوم

تائو : چی مثلا؟

+ اوهوم

تائو : باریکلا افرین
کوک میتونی مراقب خودت باشی؟

+ اوهوم

تائو : و با تهیونگ در نیوفتی باز؟

+ اوهوم

تائو : و نری تو حیاط باز سور بخوری؟

+ اوهوم

تائو : و موقه نودل درست کردن دستتو نسوزونی؟

+ اوهوم

تائو : شمارمو داری؟

+ اوهوم

تائو : دارم میرم پیش خواهرم
مریض شده
تا فردا برنمیگردم احتمالا
خانم و آقای کیمم امشب خونه نیستن تویی و تهیونگ
چیزی خواستی بهم زنگ بزنه باشه؟

+ اوهوم

و پاشدم و تائو رو سفت بغل کردم

+ پشه ی گوگولیه خودم
تائو : بانیه افسرده

🌈My little Universe💜💫Where stories live. Discover now