~part³⁸~

1.3K 116 67
                                    

با جیغ از سالن امتحانات زدم بیرون و بدو بدو پریدم بغل تهیونگی که دم در منتظرم بود و پاهامو دورش چفت کردمهردو میخندیدم و همونطور که تو بغلش بودم منو میچرخوند

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

با جیغ از سالن امتحانات زدم بیرون و بدو بدو پریدم بغل تهیونگی که دم در منتظرم بود و پاهامو دورش چفت کردم
هردو میخندیدم و همونطور که تو بغلش بودم منو میچرخوند

بلاخره درسم تموم شده بود و طبق قول اوما و آپا میتونستم بعد تموم کردن درسم با تهیونگ تو خونش زندگی کنم

بعد اومدن خانوادم از کانادا راجع به رابطمون بهشون گفته بود و برخلاف انتظارم خیلی کول برخورد کرده بودن

و الان که یه سال و خورده ای از رابطمون میگذشت  برخلاف این چند وقت اخیر که اصلا نمیدیمش تا درسمو عین آدم بخونم و نمره ی خوبی بگیرم، میتونستم شب و روز کنارش باشم

با پس گردنیی که خوردم نگاهمو به جیمینی که از امتحانش اومده بود انداختم و با درومدن از بغل تهیونگ شروع کردیم به از سر کول هم بالا رفتن

سوار ماشین تهیونگ شدیم تا به کافه ی جیهوپ بریم که بقیه منتظرمون بودن
جیهوپ ۳ ماه پیش یه کافه ی رنگی منگی باز کرده بود و با شوگا میچرخوندنش که شده بود پاتوق هممون که شب و روز پلاس باشیم و از وایب پرانرژی اونجا لذت ببریم

به محض رسیدن به کافه با نعره پریدم تو و طبق معمول هانا ام اونجا پلاس بود و سپ که انگار بیکار بودن نشسته بودن و جیهوپ از بستنی پرتقالی دهن شوگا هیونگ میذاشت

(پ.ن : من الان دقت کردم چرا بستنی اسکوپی پرتقالی نداریم؟ یا داریم من ندیدم؟ ای دونت نووو)

شوگا و جیهوپ تو این یه سال خوب باهم چفت شده بودن
همش درحال لاو ترکوندن و لاس بودن و تقریبا همه میدونستن حسی که بینشونه چیزی که نشون میدن نیست با اینکه بهم اعتراف نکرده بودن

حتی یبار بخاطر اینکه مشتری کافه با جیهوپ لاس میزد شوگا قهوه داغ رو به طور مثلاااا اتفاقی رو دختره گوزو خالی کرد

با اومدن ما ابراز خوشحالی کردن و خلاصه با هایق اِسچول (high school) وداع گفتیم

....

+ مَمَننننننننن اوماااااا

اوما : چته بچه باز خونه‌ رو گذاشتی رو سرت؟

+ امروز آخرین امتحانم دادم و بوم! درسم تموم شدههههه و طبق این قولنامه-

برگه ای که ازشون امضا گرفته بودمو از جیبم دراوردم و با صاف کردن صدام شروع به خوندنش کردم : ما خانواده ی جئون.. والدین جونگکوک اعلام میداریم پس از اتمام تحصیل پسرمان او حق زندگی و ول چرخیدن با دوست پسرش کیم تهیونگ در خانه ی مشترکشان و جداگانه از مارا دارد.
همچنین مسئولیت غذا های هوسی جونگکوک با ما بوده و اتاق او در این خانه نیز همچنان پا برجا میماند تا اگر او تمایل به چس کردن با دوست پسرش را داشت قهر کنه بیاد خونه باباش که تهیونگ منت کشی را بیاموزد.

🌈My little Universe💜💫Where stories live. Discover now