" بز گوزه قندی با لبخند شتکالر هیرو رو براید استایل بغل کرد و روی شاخش بوسه ای زد
بز گوزه قندی : خیلی دنبالت میگشتم بیبی
شتکالر با خجالت سرشو تو گردن بز گوزه قندی فرو کرد و خنده نخودی کرد
همین خنده دلبرانه کافی بود تا حواس بز گوزه قندی پرت شه و شتکالر از سُم هاش ول بشه و محکم به زمین سقوط کنه"
همزمان با سقوط شت کالر هیرو حس کردم منم ول شدم و محکم با ماتحت رو زمین فرود اومدم
با درد چشامو وا کردم
بعد از یکم آنالیز محیط و بالا اومدن ویندوزم دریافتم مث همیشه از تخت سقوط کردمبا خستگی دستی به چشام که مشخصا پف کرده بود کشیدم
به سختی بلند شدم و سمت حموم رفتم که لحظه اخر یه چیزه لخت تو اتاقم دیدم
با جیغ به عقب برگشتم و دوباره نگاه کردم
اولین چیزی که توجهمو جلب کرد شورت صورتیش بود که روش پر تدیبِر بود
بعد اون پوست سفید و رون های تو پرش به چشمم اومداز پایین تا بالا نگاش میکردم که یهو چشمم به صورتش افتاد
لبای صورتی و دندونای خرگوشی و...
فااااک این که خودممبا نهایت توان جیغ کشیدم و با شک دوباره به آینه قدی نگاهی انداختم
من چرا لختم؟
چرا هیچی یادم نمیاد؟
تائو آخر کار خودشو کرد بهم تجاوز کرد؟
از اولشم میدونستم منحرفهحالا جواب بان بانو چی بدم؟
بگم مامانت مورد آزارجنسی اون تائو ی پدوفیل قرار گرفت؟با صدای بلند نعره میزدم و گریه میکردم که در با شتاب وا شد و تهیونگ تو چهارچوب در پیدا شد
اول با شوک نگاش کردم که کمکم یادم اومد آخرین کسی که باهاش بودم اون بوده نه تائو...
+ منحرفففف از اولشم میدونستم تو پدوفیلیییی
تهیونگ : هان؟ کوکی خوبی؟ چیشده بیبی؟
اون گفت بیبی؟؟ مطمئن شدم بهم تجاوز کرده
با جیغ گفتم : اسم کثیفمو تو دهن معصومت نیارررر
من اینجا امانت بودم تو چیکار کردیییی
بهم تجاوز کردی متجاوز؟؟تهیونگ با دهن باز نگاهی بهم انداخت : ت..تو چی میگی چه تجاوزی؟
+ خودتو نزن به اون راااه چرا بهم تجاوز کردی میگممممم
تهیونگ : چرا چرت و پرت میگی چه دلیل فاکیی داره من به تو تجاوز کنم؟
مث خودم با عصبانیت گفت
+ به هزاران دلیییل
اگه تجاوز نکردی چرا من لختم؟تهیونگ : چون لختی ینی بهت تجاوز شده؟؟
تو دیشب خودت لباساتو دراوردییییمن دراوردم؟ ینی من به کسی...
با فکر اینکه به کسی تجاوز کرده باشم هین بلندی کشیدم و نگاهی به پایین تنم انداختم
با شک دستمو اوردم بالا و خواستم توی لباس زیرمو نگاه کنم که صدای تهیونگ بلند شد : هی هی چه غلطی میکنی
+ م...می..میخوام...چ..چککنم
تهیونگ : چیو چک کنی؟
+ دی..دیکم
تهیونگ : میخوای ببینی سر جاش هست؟ نترس نبریدمش
+م..می.. میخوایستم چک کنم من به کسی تجاوز کردم یا نه
تهیونگ اول با شک نگاهم کرد و بعد با صدای بلند خندید
گیج نگاهش میکردم که وسط خندش تیکه تیکه گفت : تو..تو با ... چک کردن دیکت میخواستی تشخیص بدی به کسی تج...تجاوز کردی یا نه؟با گیجی دوباره سری تکون دادم که صدای خندش بلند تر شد و دلشو گرفت و دولا شد
بعد چند دیقه خنده ی اون و گیجی من اشک تو چشماشو پاک کرد و گفت : تو خیلی خنگی
اونوقت چطوری میخواستی همچین تشخیصی بدی؟ها؟
واقن از کجا میخواستم بدونم؟با خجالت ازین سوتی بزرگم سرمو پایین انداختم
تهیونگ چند لحظه نگاهم کرد و گفت : واسا ببینم تو ... تو واقن چیزی از دیشب یادت نیست؟
دیشب...دیشب...
خانم کیم زنگ زد...تهیونگ داشت میرفت...خونه تنها میشدم...پارتی...سی-شهناز ... هارومی...شوگا...میرقصیدیم...به عروسک خرسی گنده و نرم گوشه سالن بود.. خوابم میومد...و....و؟
و دیگه چی؟؟
چرا بعد اون یادم نیست؟+ تا جایی یادمه که یه عروسک بزرگ گوشه سالن بود و من فقط خوابم میومد.... همین
تهیونگ پورخندی زد سمتم خم شد و تو گوشم گفت : پس سعی کن زیاد به مغزت فشار نیاری و بجاش یچیز بپوشی
چون تضمین نمیدم الان که لخت جلوم نشستی بهت تجاوز نکنمو با تموم شدن حرفش عقب کشید و منو با گونه های داغ شده و مغزی که کلمه ی Eror 404 توش تکرار میشد تنها گذاشت...
![](https://img.wattpad.com/cover/287110250-288-k222574.jpg)
YOU ARE READING
🌈My little Universe💜💫
Fanfictionسلام سازمان حمایت از کودکین معصوم من جئون جونگ کوکم ۱۸ سالمه .. ینی داره میشه برای همین زیر سن قانونی ام و به شما مربوط میشم من خیلی انسان خوب و نیکوکاری هستم و اصلا رمان های بد بد نمیخونم و فیلم های بد بد نمیبینم حرفای بد بد نمیزنم فکرای بد بدم نمی...