جانگکوک چند قدم دیگه بهش نزدیک شد
تهیونگم بخاطر ترسی که نمیدونست از کجا بوده یه قدم به عقب برداشت
جانگکوک اون یه قدمو جبران کرد و سرشو برد نزدیک تر
دستشو اورد بالا و پشت دستشو به گونش کشید
- داشتی منو نگاه میکردی ، ته ؟ابروشو دوباره داد بالا و زبونشو به لپش فشار داد
تهیونگ تپش قلب گرفته بود و نمیدونست باید چیکار کنه یا چی بگه
اولین فکری که به سرش زد "فرار کردن" بود
از جانگکوک فاصله گرفت و با سریع ترین سرعتی که میتونست شروع کرد به دوییدن
جانگکوک پوزخندی زد و به دور شدن پسر نگاه کرد و وقتی دید دیگه اثری از تهیونگ نیست دستشو برد تو جیبش
- هوممم ... تهیونگ ، پسر بامزه ای بود !—————————————————————
کل راه تا خونه رو دوییده بود و خودش حتی متوجه نشده بود
عرق کرده بود و نفس نفس میزد
از نیمه شب گذشته بود و بدتر از اون پدرش بود که بهش ذول زده بود و دلیل دیر کردنشو میخواست
-پدر...ن..نمیخواستم....با سیلی که به صورتش خورد حرفشو خورد
کیونگ سو صداشو برد بالا
- مگه نگفته بودم قبل ۱۲ باید خونه باشی ؟- پدر....من..
- کفته بودم یا نه؟؟؟
تهیونگ سعی کرد اکسیژن کافی برای صحبت کردن جمع کنه
- بله ، گفته بودین ! ولی من...کیونگ سو از جاش بلند شد و خواست حرف دیگه ای بزنه که مادر تهیونگ دستش رو گرفت
- عزیزم اون فقط نیم ساعت دیر کرده و این اولین بارشه ! بهتر نیست ایندفعه رو ببخشی ؟کیونگ سو به زنش نگاه کرد ، دستشو به شقیقه هاش کشید و نشست سر جاش
-خیلی خب ! فقط همین دفعهقلب تهیونگ اروم گرفت
جوری که پدرش نبینه ، با دستاش یه قلب انگشتی به مادرش نشون داد
مادرشم چشمکی بهش زد و با دستاش اشاره کرد که تا نظر باباش عوض نشده بره تو اتاقش.*******
وارد اتاقش شد و چراغارو روشن کرد ، کلی مشق داشت که فردا باید تحویل میداد
دوش گرفت تا سر حال بیاد و بتونه تکلیفاشو انجام بده
دفتر زبانشو باز کرد و شروع کرد به خوندن معنی کلمه ها ... اما تنها چیزی که میتونست بهش فکر کنه یه چیز بود
جانگکوک——————————————
آقای ویلیام : میزاتون رو خالی کنید ، میخوام ازتون یه امتحان کوچیک بگیرمجانگکوک برگشت رو به هوسوک
- هعی ! چیزی بلدی ؟هوسوک سرشو به معنی نه ، به راست و چپ تکون داد ، جانگکوک برگشت سمت اون وو که اونیکی سمتش بود
- تو چی ؟ بلدی ؟
YOU ARE READING
🔞Seducer daddy🔞
Romanceجانگکوک پسر گی ای🏳️🌈 که تو بار کار میکنه و تهیونگ پسری که مطمئنه استریته و از گیا بدش میاد چی میشه اگه جانگکوک نقطه ضعف پسر رو پیدا کنه و بخواد اذیتش کنه؟ ⛓ کاپل : کوکوی (کوک : تاپ_ته : باتم) کاپل فرعی : (یونمین ) ژانر : رومانتیک ، دراما ، یکم ک...