-20- ignoring time 🚶🏻

4.8K 698 291
                                    

*ادیت شد 🙃

بعد از اون کلاس تهیونگ برخلاف همیشه اول از همه از کلاس زد بیرون ، چون به شدت به مثانش داشت فشار میومد و کل ساعت تو فشار بود

البته قدم هاشو تا در اروم و قاطع برداشت و وقتی از کلاس خارج شد ، شروع به دویدن کرد و خودشو با عجله رسوند به دستشویی

خودش رو به یکی از اتاقم های دستشویی رسوند و بعد اینکه کارش تموم شد ، به سمت سینک دست شویی رفت

دستاش رو اب زد و بعد با صابون شست
نگاهی به خودش تو ایینه انداخت و احساس کرد یکمی مو هاش بهم ریخته

بعد اینکه دستاش رو با دستمال خشک کرد ، با دوتا انگشت دست راستش شروع کرد به مرتب کردن چند تا موی رو صورتش
موهاش رو دوباره سیاه کرده بود و اتو کشیده بود برا همین فر نبود

وقتی سخت مشغول مرتب کردن موهاش بود و برا تمرکز اخم هم کرده بود در باز شد و یه نفر اومد تو، اما بخاطر تمرکز بالایی که داشت به سمت در برنگشت و به کارش ادامه داد

اما لحظه ای بعد با نشستن دستی روی شونش ، اخمی کرد و سرشو اورد بالا و از تو آیینه پشتشو نگاه کرد که جانگکوک هم بهش پوزخندی زد و بدون اینکه دستشو از رو شونه ی تهیونگ حرکت بده با پشت انگشت اشارش گردن تهیونگو نوازش کرد

تهیونگ چیزی نگفت و خیلی خنثی نگاهش کرد
- دنبالت میگشتم !

پسر بزرگتر گفت و بعد حرفش دستشو از رو شونش برداشت و مچشو گرفت
کمی کشیدش و رسوندش به دیوار سرامیکی دستشویی و اروم کوبوندش به دیوار

با همون دستش انگشتاشو قفل انگشتای تهیونگ کرد و در حالی که دستاشون به هم گره خورده بود ، یکمی اوردشون بالا و اونیکی دستش رو هم روی کمر تهیونگ قرار داد

تا اینجا تهیونگ هیچ کاری نکرده بود و فقط با لبخند کجی نگاهش میکرد
جانگکوک یه سوال پورسید اما بیشتر شبیه یه جمله ی خبری بود تا سوال
- میتونم ؟!

تهیونگ با تکون دادن سرش و گفتن "اوهوم"ی ، پوزخندشو بیشتر کرد و اونو تایید کرد
جانگکوک صبر نکرد و بلافاصله به لبای تهیونگ حمله کرد و شروع کرد به عمیق بوسیدنش

دستش رو روی کمرش حرکت میداد و با اونیکی دستش ، دست قفل شده ی تهیونگو نوازش میکرد
لباش رو روی لبای تهیونگ میکشید و بین بوسه هاش میخندید

اما یه چیزی عجیب بود
پسر کوچیکتر زیادی خنثی و بی حرکت بود
نه اینکه ترسیده باشه یا خجالت زده باشه ... نه ... فقط انگار براش هیچ اهیمی نداشت

🔞Seducer daddy🔞Where stories live. Discover now