جانگکوک پسر گی ای🏳️🌈 که تو بار کار میکنه و تهیونگ پسری که مطمئنه استریته و از گیا بدش میاد
چی میشه اگه جانگکوک نقطه ضعف پسر رو پیدا کنه و بخواد اذیتش کنه؟ ⛓
کاپل : کوکوی (کوک : تاپ_ته : باتم)
کاپل فرعی : (یونمین )
ژانر : رومانتیک ، دراما ، یکم ک...
خب این اول یه توضیحی بدم...چون هیچکدومتون میسو رو یادتون نبود
[فلش بک]
میسو خیلی گستاخانه از جاش بلند شد و با لحن خیلی لوسی گفت - خانمممم گردنبندای من گم شدنننن ****** پدر میسو ، مدیر و موئسس مدرسه بود و بخاطر همین هیچ معلم یا ناظمی نمیتونست حرفی بهش بزنه ****** خانم هیوری به مجبور و اصرار میسو شروع کرد به گشتن کیف های بچه ها اومد سر میز اولی و تو کیف هارو نگاه کرد چیز خاصی توش نبود رفت نفر بعدی و میز های بعدیم به همین روال گذشت که رسید به میز تهیونگ زیپ کیفشو باز کرد و دستشو کرد تو کیفش و توشو نگاه کرد چیز خاصی ندید خواست بره میز بعدی که احساس کرد یه چیزی تو جیبش داره برق میزنه ******* چشمای تهیونگ تمام مدت بین خانم هیوری و میسو میچرخید و باورش نمیشد اون گردنبد از توی جیب خودش پیدا شده خانم هیوری بدون اینکه به تهیونگ نگاه کنه گفت - برو پیش مدیر ******
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
چا میسو - ۱۷ - دختر رییس مدرسه
یادتوناومد؟😀🙌🏻
—————————————————
دو سه دقیقه بعد ، دوباره دستی رو شونش قرار گرفت میدونست هوسوکه که پشمکارو اورده برا همین با لبخند مستطیلی برگشت
اما با دیدن جانگکوک که همون پوزخند همیشگیش رو لباش بود ، از شوک چشماش گرد شد و لبخند روی لباش خشک شد
تهیونگ چشماشو ریز کرد و با اخم به جانگکوک نگاه کرد - ت..تو اینجا چیکار میکنی ؟ هوسوک—
جانگکوک دستشو از رو شونه ی تهیونگ به سمت چونش برد و پشمک هارو به طرف تهیونگ گرفت - برایهوسوکیهمشکلیپیشاومد،بقیهیشبومنهمراهیتمیکنم !
جانگکوک کت چرمی مشکی پوشیده بود و حسابی به خودش رسیده بود
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.