🔞Seducer daddy🔞

-5- cleaning time 🫧

خم شد تا اسکاچو برداره ولی با باز شدن در همونطور که خم بود و دستش رو اسکاچ بود سرشو اورد بالا

جانگکوک بهش چشمکی زد و یه لبخند دندون نما بهش زد
- احساس کردم دلت برام تنگ شده عروسک !

تهیونگ با حرص دندوناشو رو هم سابید
-ت..تو توی عوضییییییی ....  اگه گیرت نیاوردمممم

اسکاچو زمین گذاشت و تیو از کنارش برداشت و هجوم برد به سمت جانگکوک
اما خب مسلما جانگکوک نزاشت کاری کنه و خیلی خونسرد تیو تو هوا گرفت
سرشو از روی تاسف مصنوعی تکون داد
- نچ نچ نچ ... تهیونگ کوچولو که نمیخواد خرابی بیشتری به بار بیاره ، مگه نه ؟

تیهونگ پوفی کرد و ازش فاصله گرفت
خاک فرضی رو از رو لباسش پاک کرد و با حرص به جانگکوک نگاه کرد
- میشه بدونم به چه دلیل فاکی اومدی اینجا ؟

جانگکوک خنده ای کرد و تیو از دستش گرفت
- اومدم که کمکت کنم

تهیونگ شروع کرد مصنوعی قهقه زدن
- وایی چقد مهربونی تو...خیلی ممنون ولی حالا میتونی بری

خندید و با تی تو دستش یه قدم رفت عقب
کوک از تو جیبش یه کش دراورد و عین تهیونگ بست به موهاش با این تفاوت که همه ی موهاش تو کش جمع شد
بعد تموم شدن خندش یهو کلا تغییر مود داد و خیلی جدی تو چشمای تهیونگ نگاه کرد
- مثه اینکه هنوز نفهمیدی من برا کارام از کسی اجازه نمیگیرم

تهیونگ خواست چیزی بگه که جانگکوک نزاشت
- اگه بخوای میتونی تا فردا همینجا بحث کنیم اما بجاش میتونیم زود کار اینجارو تموم کنیم و بریم خونه هامون

اندفعه تهیونگ یه قدم جلو رفت
- ترجیح میدم تنهایی اینجارو تمیز کنم ولی با یه گی مثه تو ، تو یه اتاق نباشم

کوک از روی تمسخر خندید و یه قدم به تهیونگ نزدیک شد و فاصلشونو به اندازه ی یه تار مو رسوند
- خیلی خب میتونی تنهایی تمیز کنی ... من فقط خواستم کمکت کنم ، حالا که نمیخوای باشه

کوک شونه هاشو انداخت بالا و روشو از تهیونگ گرفت
تیو به دیوار تکیه داد و بی تفاوت از کلاس خارج شد
تهیونگ یه نگاه به دستاش کرد و بعد به خرابه ای که توش بود نگاه کرد
پوفی کشید و دویید سمت جانگکوک
- خیلی خب باشه ... بیا کمکم

جانگکوک به راه رفتنش ادامه داد و شروع کرد صوت زدن
- هعییی... گفتم میتونی بیای کمکم

جانگکوک بازم نادیدش گرفت
- اوففف خیلی خب ، معذرت میخوام ... میشه بیای کمکم؟

جانگکوک که چیزی رو که میخواست بشنوه ، شنید با لبخند رضایت مندش برگشت سمت تهیونگ
- خیلی خب قبوله ، اما یه شرط داره !