--
کامنتای پارت قبل خیلی کم بود ، دلمو شکوندین 🥲
این پارت جبران کنین خیلی براش زحم کشیدم ✨تهیونگ جلوی پدرش زانو زد
- لطفا پدر ... خواهش میکنم همین ایندفعه !اما کیونگسو با اعصایی که دستش بود دوباره قاطع کوبید رو زمین
- اگه یه بار دیگه تکرار کنی همین اعصارو میکوبم توی دستت ... تمومش کن ، گفتم نه !تهیونگ دیگه نمیدونست با چه راهی پدرشو راضی کنه
همینطوریشم نیم ساعت از ده شب گذشته بود و دیرش شده بود
دستشو مشت کرد و ناخوناشو توی کف دستش فرو کرد
- پدر شما نمیفهمین ، من نمیتونم نرم ... التماستون میکنم !کیونگسو خنده ای از روی تمسخر کرد و اعصارو محکم کوبید رو یکی از انگشتای دست تهیونگ و با همون حالت تحقیر کننده ادامه داد
- حالا اونقد حقیر شدی که بخاطر همچین مسئله ی کوچیک و بی ارزشی به التماس کردن میوفتی ؟تهیونگ احساس کرد استخون انگشتش واقعا شکسته
داد کشید و با اون یکی دستش ، انگشت شسکتش رو گرفت
- اههههههههههکیونگسو به حالت جدیش برگشت
- همونطور که گفتم ، امشب پاتو از خونه نمیزاری بیرون فهمیدی ؟؟تهیونگ دیگه نتونست تحمل کنه ، احساس کرد دیگه نمیتونه ساکت بمونه
با تمام دردی که توی بدنش پیچیده بود ، از سر جاش پاشد و دقیقا رو به روی پدرش ایستاد
نفس عمیقی کشید و سعی کرد قبل حرف زدن ، کمی به چیزی که میخواد بگه فکر کنهکیونگسو هنوزم با نگاه تحقیر کنندش به تهیونگ نگاه میکرد
تهیونگ وقتی مطمئن شد چی میخواد بگه ، سرشو اورد بالا و مستقیم تو چشمای پدرش نگاه کرد
- پدر میدونین چیه ؟... من الان ۱۸ سالم شده دیگه اون بچه ی کوچیک نیستم که مجبور بود به حرف شما گوش بده ، هر تصمیمی که بخوام میگیرم و شما نمیتونین هیچ دخالت کوفتی توش داشته باشین
به شما هیچ ربطی نداره که من چیکار میخوام بکنم ، امیدوارم این مسئلرو خوب درک کنین !هرچی تهیونگ بیشتر صحبت میکرد ، قیافه ی پدرش بیشتر درهم میرفت و اخمش بیشتر میشد
تهیونگ میتونست ببینه رگ های گردن پدرش بیرون زده و صورتش کم کم داره به سرخی میره و دستش لحظه به لحظه بیشتر مشت میشهکیونگسو دستشو اورد بالا تا سیلی به صورت تهیونگ بزنه و دقیقا لحظه ای که انتظار داشت دستش روی صورت تهیونگ فرود بیاد متوجه شد دستش توی هوا گیر کرده
تهیونگ مج پدرش رو تو هوا گرفته بود و نزاشته بود پدرش اونو بزنه بر خلاف همیشه ای که هیچ کاری نمیکرد و میزاشت پدرش هرکاری میخواد بکنه
![](https://img.wattpad.com/cover/300347023-288-k755676.jpg)
YOU ARE READING
🔞Seducer daddy🔞
Romanceجانگکوک پسر گی ای🏳️🌈 که تو بار کار میکنه و تهیونگ پسری که مطمئنه استریته و از گیا بدش میاد چی میشه اگه جانگکوک نقطه ضعف پسر رو پیدا کنه و بخواد اذیتش کنه؟ ⛓ کاپل : کوکوی (کوک : تاپ_ته : باتم) کاپل فرعی : (یونمین ) ژانر : رومانتیک ، دراما ، یکم ک...