-30- An unwanted kiss 💋

4.1K 592 280
                                    

جون من کامنت یادتون نره 😭✨
میدونین که کلی زحمت میکشم برا هر پارت ، نه ؟ 🥲

تهیونگ خمیازه ای کشید و سر جاش وول خورد
با فهمیدن اینکه ، تختی که توش خوابیده ، تخت خودش نیست چشماشو یهویی باز کرد و سعی کرد اتاقی که توش بود رو انالیز کنه

هیچ چیز اون تخت براش اشنا نبود و همین باعث شد فک کنه دزدینش اما با دستی که شونش رو فشار میداد تا سر جاش برگرده و صدای گرفته از خوابی که اسمش رو به زبون اورد تمام اتفاقات دیشب رو به یاد اورد

جانگکوک بدن تهیونگو کشید تو بغل خودش و مجبورش کرد دوباره بخوابه
- اومممم.... بخواب ته ! من خوابم میاد

تهیونگ با دیدن قیافه ی خوابالو و موهای بهم ریخته ی جانگکوک سعی کرد خندش رو کنترل کن

اون مثل پسر بچه هایی که کل دیروز رو شیطونی کردن و خسته شدن و حالا قصد بلند شدن ندارن خوابیده بود
از اون پسر بچه هایی که مادرشون باید به زور اون هارو از تخت خواب بیرون میکشید

اون دیشب وقتتی که به نظر خواب میومد همه حرفای جانگکوک درمورد احساساتش رو شنیده بود
و این باعث شده بود فقط حس خیلی خوبی داشته باشه ... حسی مثل اینکه تصمیم درستی گرفته که پیش اونه یا حسی مثل اینکه به خودت افتخار میکنی که تو همچین راهی قرار داری
حسی مثل افتخار ، غرور ، لذت و رضایت

دستای جانگکوکو از دورش باز کرد و برخلاف تصورش ، جانگکوک دوباره خیلی سریع خوابش عمیق شده بود و متوجه حرکت تهیونگ نشد

از تخت خواب بیرون اومد ، اما بلافاصله متوجه شد هیچ لباسی تنش نیست
با دیدن بدن خودش ، خنده ی منحرفانه ای کرد و گلوشو صاف کرد
خوشحال بود که جانگکوک خوابه

به سمت کمد جانگکوک رفت و وارد کلازت شد
با دیدن رگال تیشرتای جانگکوک ، چشماش برق زد و رفت جلو
اما با ندیدن هیچ تیشرت رنگی ، اخم کرد

بیشتر تیشرتاش یا مشکی بودن یا طوسی ...
و اون اصلا اینو دوست نداشت
وقتی یکم بیشتر گشت بلاخره یه تیشرت کرم پیدا کرد
فقط یه مشکلی بود .... اون خیلی بزرگ بود !
درحدی که تهیونگ حتس زد این بزرگترین تیشرت جانگکوکه

بیخیال بزرگ بودنش شد و تیشرت رو بیرون کشید
با رد کردنش از سر و گردن و دستاش تیشرت رو تنش کرد

همونطور که انتظار داشت اون تیشرت تا پایین های رونش اومده بود درحالی که خیلی هم کوچیک تر از جانگکوک نبود ... شاید به قلمبگی اون نبود اما قداشون یکی بود
پس یعنی این تیشرت برا خود جانگکوکم بزرگه

🔞Seducer daddy🔞Where stories live. Discover now