🔞Seducer daddy🔞

-6- sleep with me 🥂

- اما ، یه شرط داره ... باهام بخواب !

تهیونگ امون نداد و اون مشتی که از قبل اماده کرده بود و محکم کوبید وسط پاهاش
درد خیلی بدی یهو به جانگکوک وارد شد اما هیچی تو صورتش نشون داد
حتی پوزخندشو بیشترم کرد
از جاش بلند شد و روشو از تهیونگ گرفت و به سمت کلاس حرکت کرد
همونطور که داشت میرفت گفت
- پس با اقای چا موفق باشی ، وحشی !

وقتی اونقدری دور شد که تهیونگ نتونه ببینتش خودشو انداخت رو اولین صندلی که دید و دستشو گذاشت بین پاهاش و زیر لبش گفت
- بچه های نازنینممم

———————————————

- باورممم نمیشههه ... تاحالا اینقددد خورد نشده بودممم

جنی چیپسشو زد تو ماست
- مگه دختره چیکار کرد؟

تهیونگ که چشماش داشت به سمت گریه کردن میرفت گفت
- گفت باید تا یه هفته هرکاری میگه براش بکنم

جنی چیزی نگفت و به چیپس خوردنش ادامه داد که تهیونگ اعصابش خورد شد و چیپس و ماستو از دستش گرفت
- اهه بده من اونارو ...

- پسره ی وحشی

جوری که جنی صداش کرد اونو یاد جانگکوک انداخت
بعد اینکه امروز تو مدرسه زد وسط پاش اونم با همچین اسمی صداش کرد
با کاری که باهاش کرده بود خندش گرفت
بیشتر از این خوشحال بود که تونسته بود وقتی داشت از درد به خودش میپیچید ازش فیلم بگیره و کوک اینو نمیدونست ... و این یعنی یه اتو داشت ازش
چیپسو گذاشت تو کابینت و ماستم گذاشت تو یخچال و برگشت سمت جنی
جنی با یه قیافه ی پوکر نگاش کرد
- چرا نیشت بازه ؟

تهیونگ سریع خندشو جمع کرد
- کی ؟ من ؟ ... اشتباه دیدی

جنی سرشو از روی تاسف به جپ و راست تکون داد
گوشیشو روشن کرد و رفت تو اینستاش
- تهیونگگگ !!

تهیونگ بی حوصله جوابشو داد
- ها ؟

جنی هیجان زده داد زد
- جانگکوک پست جدید گذاشتههههه

یهو انگار خبر فارغ التحصیل شدنشو بهش دادن
از جاش پرید و رفت سمت جنی
- ببینممممممم

تهیونگ با چشای گرد و متعجب منتظر بود تا جنی عکسشو نشون بده که جنی یهو زد زیر خنده
از شدت خنده از رو صندلی افتاده و سعی کرد بین خندیدنش حرف بزنه
ولی فقط یه سری کلمات نامفهوم از بین لباش خارج میشد
- تو...واقعا ....وایییییی .... خیلی ...... ا هههههه

تهیونگ خم شد و جنیو برگردوند رو صندلی
- یاااا ... درست زر بزن

جنی قطره های اشکی که بخاطر خندیدن از چشمش اومده بودن رو پاک کرد و سعی کرد خندشو کنترل کنه
- خیلی خری تهیونگ ... خیلی ... اسکولت کردم ...