-16- be careful of your ass 🍑

5.9K 727 332
                                    

و اخرین چیزی که شنید ، جمله ای بود که تهیونگ تقریبا توی عالم خوابش گفت
- دوسِش داشتم !

——————————
وقتی چشماشو باز کرد قیافه ی خوابیده ی تهیونگو دید که صد برابر مظلوم تر از حالت عادیش بود
بخاطر اینکه صورتش رو بازوی کوک بود ، لپاش زده بودن بیرون و لبش قنچه شده بود
موهای ابیش توی صورتش ریخته بودن
چشماش نیمه بسته بود و وسطش تقریبا باز بود
که جانگکوک میتونست بفهمه با چشمای باز میخوابه ...
و چیزی که از همه براش قشنگ تر بود ، این بود که هیچکدوم چیزی تنشون نبود
اینکه هردوشون بدن همدیگرو گرم نگه داشته بودن رو دوست داشت

نفهمید چند دقیقست که به تهیونگ ذول زده اما میدونست مدت زیادیه
دست از نگاه کردن به الهه ی توی بغلش برداشت
خیلی اروم دستشو از زیر سر تهیونگ برداشت و بالشت زیر سرشو تنظیم کرد

جوری که تهیونگ بیدار نشه از زیر پتو اومد بیرون و نشست لبه ی تخت
چند دقیقه به خودش فرصت داد تا چشماش به نور عادت کنه و بعد از روی تخت بلند شد و رفت سمت پنجره

اتاق تهیونگ خیلی دلباز بود
همه جاش پنجره داشت و منظره ی رو به روش خونه های ویلایی چند میلیون دلاری و جنگل بود
و حتی استخر بزرگ توی حیاطم میشد از اونجا دید

دست از نگاه کردن به خونه های بیرون برداشت و رفت سمت دستشویی
دوش نگرفت چون میخواست با تهیونگ دوش بگیره
برا همین فقط یکی دیگه از حوله تنی های تهیونگو پوشید و برگشت تو اتاق که چشمش به مبل اتاق افتاد که گوشی تهیونگ روش بود و بخاطر نوری که ازش میومد میتونست بفهمه روشنه

لبخند کجی زد و رفت سمت مبل
روش نشست و گوشیو برداشت که بلافاصله با دیدن سلفی که تهیونگ از خودش گرفته خندش گرفت
اما نزاشت صدای خندش بلند بشه و تهیونگو بیدار کنه

زد رو عکس بعدی که یکی دیگه از سلفیاشو دید که تو این لبخند زده بود و با انگشتاش علامت V رو نشون میداد

ناخوداگاه پوزخندی که رو لباش بود تبدیل به لبخندی شد که از ته دلش بود
چطور میتونست اونو دوست نداشته باشه؟
غیر ممکن بود
خودشم اینو میدونست ولی با بهونه های مختلف به خودش دروغ میگفت

زد رو عکس بدی که عکس تهیونگ و یه دختری بود که رفته بودن استخر
بازم همون حس اومد سرغش
چیزی که اصلا حس خوبی نسبت بهش نداشت و اگه میخواست بیشتر بهش فکر کنه ، حتی اعصبانیشم میکرد

یه لحظه سرشو اورد از گوشی بیرون و به تابلوهای روی اتاق که پر از زنای لخت طور بود نگاه کرد
میدونست استریته...پس
یعنی اون دختر ، دوست دخترش بود ؟
ولی نمیشه... اون باهاش خوابیده بود ، نمیتونست دوست دختر داشته باشه

🔞Seducer daddy🔞Where stories live. Discover now