Dear Mr. Monkey

211 82 104
                                    

ووت دین و ایمان یک ففیک است!

"بهت معرفی میکنم, نیکول, دستیار من و یکی از باهوش ترینا, که قراره این یک هفته پیشت باشه و راهنماییت کنه!"
مستر بر به پسر که از نظر جثه و قد کمی کوتاه تر از خودش بود و اشکارا کم سن تر, اشاره کرد و خطاب به هری گفت...

هری حتی نگاهش رو به پسر بچه نداد
تنها به تدی خیره موند.

و زمانی که مستر بر دید که بازم,
مثل چند بار پیش مثل یه مرده بهش خیره مونده
نفس عمیقی کشید و سمتش قدم برداشت
"مستر..."

زمانی که از کنار مستر کرو که کنار هری بود گذشت و همین طور که بازو هری رو توی دستش داشت عقب میکشیدش
بدون توجه به صدای مستر کرو پسر رو تا چندین قدم بلند عقب کشید و روبه روی خودش نگهش داشت,

"خودتو جمع و خور کن و معمولی رفتار کن, تو الان یه گناهکاری , میدونی یعنی چی؟ یعنی باهوش تر از یه طعمه یعنی کسی که مثل یه رهبر میمونه, در تاریکی بدون اینکه دستشو به خون آلوده کنه قتل انجام میده , مثل یکیشون رفتار کن , هری!"
وقتی هری با عصبانیت دستش رو از دستش بیرون کشید
بهش پوزخند زد

"حواستو جمع کن, فقط یک هفته وقت داری و این دفعه اگر مستر دیر بخواد بکشتت, دیگه ما هم نمیتونیم جلو دارش باشیم, فهمیدی؟"
و بعد بدون اینکه منتظر جواب بمونه چرخید و برگشت جای قبلیش یعنی کنار پسر کوچیک تر, نیکول....

هری اما سر جاش موند,
با عصبانیت به رفتن مستر بر خیره موند...
و تنها نگاه کرد که پسر کوچیک تر سمتش میاد و از سمت دیگه مستر کرو و بر در حال رفتنن...

"من میبرمتون داخل, جناب مشاور!"
صدای پسر نظرش رو جلب کرد

نگاهش رو به چشماش داد تا ببینه که روی چشم راستش زخم بزرگی وجود داره که حتی از زیر ماسک خرس سفید به وضوح قابل دیده,و به طور کل باعث شده چشمش عنبیه و عدسی سفیدی داشته باشه...!

تنها سر تکون داد و پشت سرش رفت
وارد ساختمون بزرگی شدن,
ساختمونی که در انتهاش , اسکله شروع میشد...
اسکله ای که یه راست به کشتی حمل اسلحه راه داشت,

اونجا کارگرایی با سر اردک در حال کار کردن بودن
و در بین اونها
دقیقا جایی وسطشون ,
یه مرد با سر روباه ایستاده بود!

و نظاره گر سرعت و عمل پنجاه تا کارگر با هم بود...
با کت و شلوار و دستایی که پشتش گرفته بود بی صدا وسطشون ایستاده بود و نظاره گر بود...

هری با وارد شدن به اون مکان,
تنها بهش چشم دوخت.

"اون , مستر فاکسِ, فرد مورد اعتماد مستر دیر, زیاد توی شهر یا عمارت نمیبینیمش, اما گاهی اوقات به جای مستر دیر کاراش رو انجام میده, البته قبل از اینکه شما بیایین! ,
زیاد حرف نمیزنه و ادم اجتماعیی نیست....البته شما به کسی نگین اینا رو گفتم بهتون! , سمت راستتون اردکا بسته بندی رو انجام میدن و بقیه اردکا جعبه های آماده شده رو به سمت چپ میبرن..., و اون مستر فاکس,درحال حاضر مسئول همه این چیزاست..."

¦ βesTial €ity ¦Where stories live. Discover now