صبح، دقیقا زمانی که اوج خواب مرد بود، صدای پچپچ خیلی آرومی توی فضای خونه میومد._گیرین؟ ابروهاشو چهرنگی کنیم؟
جونگکوک رو به عروسک که روی سینه تهیونگ نشسته بود زمزمه کرد.
به کمک دستش سر عروسک رو تکون داد و کمی صداش رو نازک کرد و لب زد: ابروهاشو بنفش بتن توتی.
جونگکوک همونطور که روی کاناپه به شکم دراز کشیده بود آرنجش رو روی سینه تهیونگ گذاشت و متفکر به چهره غرق خواب تهیونگ خیره شد.
_اینطور فکر میکنی؟ بنفش بهش میاد پس!
مداد رنگی بنفش رو برداشت و به آرومی روی ابروهای تهیونگ کشید.
بلافاصله مرد غره ای داد و اخم کرد.
جونگکوک ریز خندید و خودش رو بالاتر کشید.
دستمال کاغذی مچاله شده ای که توی بغل گیرین گذاشته بود رو برداشت._حالا بیا لپ هاشو صورتی کنیم.
دستمال کاغذی رو آروم روی گونه های مرد کشید و خودش رو کنترل میکرد که به نق نق های تهیونگ توی خواب نخنده.
_الآن وقت چیه دستیار؟
جونگکوک رو به گیرین پرسید.
_باید به لبهاش لُج بزنی.
چشم های جونگکوک گرد شدن.
_واقعاً؟ بهنظرت خوب میشه؟ تهته خوشش میاد؟
سر گیرین رو به نشونه موافقت تکون داد و مداد رنگی قرمزش رو برداشت.
نوک مداد رنگی رو با آب دهنش خیس کرد، بیشتر وزنش رو روی تن مرد انداخت و با اخمی که نشونه تمرکزش بود مداد رو روی لب های مرد کشید.با اولین خطی که کشید لب های مرد مرطوب و قرمز شدن، لبخند ذوق زده ای زد و بیشتر لب های گنده مرد رو رنگ کرد.
_ک-کوک.. لبم.
تهیونگ با خوابالودگی چشم هاش رو باز کرد و غرید.
_تهته تکون نخور، دارم آرایشت میکنم.
_چ-چی؟جونگکوک سر جاش نشست و وقتی لب های تهیونگ رو کاملاً قرمز کرد اونها رو بین انگشتهاش فشرد و خندید.
به مرد خیره شد و زمزمه کرد: سلام، صبح بخیر ددی تهته.
تهیونگ لبخند کج و خوابالویی زد.
بیبیش خیلی سرحال بنظر میرسید._صبح بخیر کیوتی، کی بیدار شدی؟
تهیونگ خمیازه ای کشید و گردن پسر رو جلو کشید تا بوسه صبح بخیر رو روی چونهش بنشونه.
_زودتر از تهته، تازه، تونستم خودم صورتمو بشورم.
انگشت های مرد بین موهای مشکی و نرم پسرش حرکت کرد و زمزمه کرد: جدی؟ آفرین کوچولو، پس بزرگ شدی.
YOU ARE READING
🌈 𝐊𝐞𝐞𝐩𝐞𝐫 ᵗᵃᵉᵏᵒᵒᵏ
Fanfictionتهیونگ فقط رفته بود به شهر تا یه حیوون خونگی بخره، قرار نبود اون مارشمالو کوچولو رو ببینه و بعد تصمیم بگیره واسه نگه داشتنش هرکاری بکنه... ❤️🌈 Couple: Taekook Genre: Vampire, Fluff, Drama, Romance, Smut Written by Liya ‼️اکانت قبلی از دسترس نویسنده...