🦋Part 13,S2🦋

445 87 32
                                    


نزدیکی‌های بوسان در حالی که هوا تاریک شده بود تهیونگ ماشینش رو نزدیک یک داروخونه نگه داشت تا چسب زخم، بتادین و هر چیزی که لازم بود رو برای زخم‌های جونگکوک بخره.

وقتی که از داروخونه بیرون اومد چند نفس عمیق کشید و سعی کرد آرامش خودش رو حفظ کنه، نمیخواست عصبانیت بهش غلبه کنه و پسر کوچولوش رو بترسونه اما خدایا هربار دیدن زخم‌ها و لباس‌های خاکی و پارۀ پسرش حالش رو بهم میریخت و تنها کاری که میتونست انجام بده سرزنش کردن خودش بود.

سوار ماشینش شد و یک جای خلوت ماشین رو پارک کرد تا بادقت و حوصله زخم‌های پسرش رو نگاه کنه و بهشون رسیدگی کنه.

به جونگکوک که ساکت روی صندلی جلو نشسته بود و از موقعی که سوار ماشین شده بودن حرفی نزده بود نگاه کرد.
بهش حق می‌داد، جونگکوک ناراحت بود و احتمالاً الان توی ذهنش سوال‌های زیادی چرخ می خورد.

کمی سمت پسر چرخید تا کمربندش رو باز کنه و آروم گفت: کوک تو بغلم بشین تا یه نگاهی به زخمات بندازم.

جونگکوک رو که معصومانه با چشم‌های درشتش بهش نگاه میکرد رو بغل کرد، صندلیش رو کمی عقب داد روی پاهاش نشوندش.

کیسه وسایلی که خریده بود رو کناره دنده گذاشت، بعد از اینکه کمی پنبه رو بتادین زد سمت جونگکوک که به حرکاتش نگاه می‌کرد برگشت.

نگاهی به چشم‌های هم انداختن و بعد تهیونگ آروم خندید.

_برای چی می خندی؟

جونگکوک آروم با لب‌های کوچولوش پچ پچ کرد.

_شبیه بچگیات شدی، اون موقع ها که خیلی خیلی کوچولوتر بودی یه وقتایی ساکت می‌نشستی و به کارای من نگاه میکردی...

_آخ میسوزه!

تهیونگ در حین اینکه داشت حرف میزد و حواس پسرش کمی پرت بود پنبه رو آروم به زخم کنار ابروش کشید.

_ببخشید عزیزم...نمیخوای بگی چی شده؟ این زخما برای چیه؟

جونگکوک لب‌هاش رو با ناراحتی غنچه کرد و به سویشرت مشکی مرد که زیپش تا نیمه بسته بود و از زیرش تی شرت سفیدش معلوم بود نگاهی انداخت.

_اونا گفتن من شبيه دخترام.

پسر کوچولو زمزمه کرد.

تهیونگ نگاهی به چهرۀ گرفته‌اش کرد و چونه‌اش رو بالا
آورد تا به چشم‌های خوشگلش نگاه کنه.
میتونست به راحتی حدس هایی بزنه.

_هیچ اشکالی نداره اگه شبیه دخترا باشی بیبی، قرار نیست
همه شبیه هم باشیم هوم؟

_ولی اونا که اینو نمی دونن.

جونگکوک با لب‌های خمیده شده رو به پایین گفت و کلاه آفتابی مشکی رو از سر ددیش برداشت.
تهیونگ لبخنده ملایمی تحویلش داد.

🌈 𝐊𝐞𝐞𝐩𝐞𝐫 ᵗᵃᵉᵏᵒᵒᵏWhere stories live. Discover now