"Beta guy"

9.8K 1.3K 270
                                    

~ قسمــت اول : پســرِ بِتــا ~

=======

تهیونگ با صدای هشدار ساعت از خواب پریـد ، دستش رو از زیرپتوش به طرف ساعت برد و با کف دستش زد تو سر ساعت .

پدرش همینکه در اتاقش رو باز داد زد :

_ پاشــو پاشـو ...خواب دیگه بســه !

تهیونگ زیرلب ناله ای کردو روی تختش نشست ، چشم هاش نیمه باز بودن و دهنش هنوز باز مونده بود .

پدرش بالحنی هشدار دهنده گفت :

_تهیونگ قبل از اینکه خودم از خونه پرتت کنم بیرون خودت آماده شو و کون لقتو برسون مدرسـه ات!

بااین حرف پدرش فورا از جاش بلند شد و رفت تا آبی به دست و صورتش بزنه و آماده بشه .

چندتا از پنکیک هایی که پدرش برای صبحانه آماده کرد بود انداخت دهنش و از خونه خارج شد . به سرعت خودش رو به خونه ی آلفا رسوند .

به آرومی وارد اتاق بهترین دوستش شد ، با لگد زد به پایی که گوشه ی تخت آوییزون شده بود و و یه صدای فریاد دخترونه ای توی اتاق پیچیــد .

_جیمینــا ...بایـد بریــم مدرســه.

تهیونگ پتویی که روش بود رو کنار زد و با جیمین مو نارنجـی و دختر برهنه ای که روش ولو شده بود مواجه شد.

تهیونگ چشم غره ای رفت ، درواقع اصلا از دیدن همچین صحنه ای تعجب نکرده بود ، جیمین بهترین دوستش بود و آلفای آینده ، بااینکه نسبت به بقیشون قد کوتاه تری داشت اما برای خودش پسر قدرتمندی بود و با چهره ی بیبی فیسـش به راحتی هردختری رو اغوا میکـرد ؛ تاحدی که هرروز میتونستی یه دختر جدیدو توی تختش ببینی . البته به جز موارد خیلی خاص مثل سـاشـا!

اینبار با پـاش ضربه ای به جیمین زد تا بیدارش کنه :

_ من پاییــنم ، تا پنج دقیقه دیگه نیـای خودم میـرم .

از پلـه ها اومـد پاییــن و متوجــه ی هوســوک ، پسر عموی جیمیـن شـد ، هوسوک دومین نفر ازبین کسـایی که توی لیست دوست های صمیمیش قرار داشتن ، بود .

_ یونگــی ؟

_هـممم ...

تهیونگ فکـرش به طرف گذشته رفت و اینکه هوسوک هم درست مثل جیمین بود ، برای هردوشون وقت گذرونی با بقیه یه سرگرمـی بود فقط بااین تفاوت که هوسوک گی بود و جیمین استریت . تا وقتی هوسوک جفت خودش ، یونگی رو پیدا کرد .

جفتایی که حسـابی بهم میـومدن.


در اتــاق با شدت زیــادی بسته شد و جیمین به سرعت از پله ها اومد پایین :

_ بدوییــن .

هرسه تاشون میتونستن صدای ناله و نفـرینای دختـری که توی اتاق بالا بود رو بشنون.

Mine | Persian Translation  (Vkook/Taekook - Werewolf)Where stories live. Discover now