chapter 13

506 114 44
                                    

شکایت نامه رو روی میز گذاشت و به سمت
زین هلش داد.

"خب آقای مالیک. این شکایت نامه ایه که علیه شما..."

"من اونو نکشتم."

بازرس مورگان چند لحظه به پسری خیره شد که به نظر نمیومد دروغ بگه. آهی کشید و روی صندلی جلوی میز نشست.

"ببینید...من میدونم که شما دوست تون رو از دست دادید ولی..."

"من اونو نکشتم."

"ولی آقای مالیک..."

"من اونو نکشتم. تا فردا هم بهم توضیح بدی که یه فاکر ازم شکایت کرده من بازم میگم اونو نکشتم. نه بخاطر اینکه خودم رو از شر زندان خلاص کنم. حرص میخورم چون فقط دارین وقت تلف میکنید و منو اینجا نشوندید و وادارم میکنید به جرمی که مرتکب نشدم اعتراف کنم درحالی که قاتل واقعی داره اون بیرون میچرخه."

دندوناش رو با حرص روی هم فشرد و نگاهش رو به اسلید داد.

"نمیدونم چجوری اسم خودتون رو میذارید پلیس. هیچ تلاشی برای دستگیری مجرم نمیکنید. فقط یه اعتراف نامه میخواید که پرونده رو مختومه اعلام کنید و براتون مهم نیست که متهم یه بچه هشت ساله ست یا یه پیرمرد نود ساله!"

با تقه ای که به در زده شد و ورود شخصی آشنا ، هر دو سرشون رو بالا گرفتن و به مردی خیره شدن که وارد اتاق میشد.

"بازرس مورفی؟ شما اینجا چیکار میکنید؟"

بازرس مورفی، نگاه معناداری به زین انداخت و دوباره به مورگان نگاه کرد.

"بقیه بازجویی رو من ادامه میدم."

"ولی..."

کیلین با خشم به مورگان نگاه کرد و تکرار کرد :

"بقیه...بازجویی رو...من...ادامه...میدم...به اندازه کافی واضح بود؟"

بازرس مورگان، سری به نشونه تایید تکون داد و از اتاق خارج شد. با خروج اسلید ، کیلین به سمت زین قدم برداشت و با نگرانی بهش خیره شد.

"زین ؟ تو حالت خوبه؟"

زین به چشمهای گیرای کیلین خیره شد و سری به نشانه مخالفت تکون داد.

"فکر میکردم از همه چیز خبر داشته باشی. یا حداقل اجازه ندی ما رو تا اینجا بکشونن."

کیلین روی صندلی نشست و پلک هاش رو روی هم فشرد.

"از اتفاقی که افتاد خبر دارم. من واقعا متاسفم زین. و درمورد اینکه نتونستم همراه بازرس مورگان بیام، راستش برای تحقیقات به چشایر رفته بودم و همین چند دقیقه پیش رسیدم اداره. تمام پرونده هایی که تاحالا به اسم تون بوده رو مفقود کردم. دیگه افرادی به نام های زین مالیک ، لیام پین ، نایل هوران و لویی تاملینسون از نظر پلیس در هیچ سرقتی دست نداشتن. پس از این به بعد هیچ جرمی مرتکب نمیشید اوکی ؟ اگه پرونده هاتون زیر دست من نبود ، حتما تا الان بازداشت شده بودید."

Flames [L.S]Where stories live. Discover now