chapter 19

517 108 88
                                    


تمام افکارش در هم پیچیده شده بودند و این پیچش که به جایی زیر شکمش هم منتقل شده بود ، تا گلوش بالا میومد و همین باعث میشد که نفسش رو حبس کنه تا از عق زدنش جلوگیری کنه.

پلکهای خسته اش رو روی هم فشرد و کمی روی صندلی ماشینش جا به جا شد‌.

"خب؟ نمیخوای چیزی بگی؟"

سرش رو بین دستهاش گرفت و نفس عمیقی کشید.

"من...من فقط نمیدونم که ممکنه...فاک من فقط هیچی نمیدونم..."

کلمات آخرش رو عاجزانه ناله کرد و با آشفتگی ، دستی لای موهای کوتاهش کشید. سرش رو به پشتی صندلی تکیه داد و متوجه نگاه ناباور و چشمهای گرد شده کیلین نشد.

"وات د فاک هری؟! دارم بهت میگم لویی گم شده. هیچ جا نیست! پاک غیبش زده و تمام نیرو های پلیس دارن دنبالش میگردن و تو میگی هیچی نمیدونی؟؟؟"

هری نفسش رو با صدا بیرون داد و بدون اینکه سرش رو از پشتی صندلی برداره ، پلکهاش رو روی هم فشرد و قطره اشکی که از گوشه چشمش به سمت پایین سرازیر شد ، از چشمهای کیلین پنهان نموند.

"تقصیر منه..."

زمزمه کرد و باعث شد تا کیلین سرش رو بین دستهاش بگیره.

هری سرش رو چند بار به بالا و پایین تکون داد و نفس عمیقی کشید.

"همش تقصیر خودمه..."

کیلین چند ثانیه به هری خیره موند و بعد ، چشمهاش رو چرخوند و سرش رو کمی کج کرد.

"الان وقتی برای دنبال مقصر گشتن نداریم هرولد. من فقط میترسم که بلایی..."

"هیچ بلایی سر لو نیومده!!!"

درحالی داد زد که سرش رو به سرعت از پشتی صندلی جدا کرد و به یقه کیلین چنگ زد.

کیلین با بهت به هری خیره شد و دستهاش رو بالا گرفت. اون پسر چش شده بود؟ چرا انقدر سریع عصبی میشد؟!

کیلین دستهاش رو آروم روی دستهای هری گذاشت و اونها رو از یقه اش جدا کرد‌.

"این مسخره بازی رو تموم کن هری. برمیگردی خونه و دنبال اون پسر بیچاره میگردیم. همه با هم! هیچکس جز من جای تو رو نمیدونه و تو این مدت باهات در ارتباط نبوده و هری...بهتره خدا رو شکر کنی که کسی چیزی نفهمید وگرنه هم من و هم تو رو زنده زنده خاک میکردن."

آرنجش رو به در ماشین تکیه داد و تیغه بینی اش رو بین انگشت هاش گرفت. پلکهاش رو روی هم گذاشت و سرش رو به نشانه تاسف تکون داد.

"برام جای تاسف داره که تمام نیرو های پلیس ، خانواده اش و من داریم تمام شهر رو زیر و رو میکنیم و هری استایلز ، دوست پسر لویی تاملینسون ، خیلی راحت و بیخیال اینجا نشسته و میگه نمیدونه باید چیکار کنه!"

Flames [L.S]Where stories live. Discover now