هوسوک ویدئو ضبط شده مصاحبه ی جین رو برای سومین بار در سه ساعت گذشته پلی کرد و هیش هیش گویان تلاش کرد حضار رو که همگی رو خودش دور هم جمع کرده بود ساکت کنه:
- هیششش! شروع شد! شروع شد!
تصویر جین که با لباس های رسمی درحال مصاحبه با خبرنگار بود روی صفحه نمایان و صدای رساش پخش شد:
- اول از همه باید بگم حقیقتا خیلی باعث افتخاره که این پروژه نه تنها در سطح ملی که در سطح بین المللی هم فیدبک های به شدت مثبتی گرفته؛ نظر شخصی من به عنوان مدیر اجرایی پروژه اینه که دلیل این بازخوردهای مثبت در سطح گسترده منطبق بودن طرح مسئله با نیاز های روز جوامع امروزیه.
هوسوک بیشتر از این نتونست ذوقش رو کنترل کنه و شروع کرد به قربون صدقه رفتن:
- خدایی خیلی جذابه لعنتی! صداش روووو!
قد و هیکلش رو! آخه من قربون تو به عنوان مدیر اجرایی برم پدر من!
یونگی چشمهاش رو چرخوند و جلوی خنده ش رو به زحمت گرفت:
- اوووو! بسه حالا! کم فن بویی کن!
جونگکوک هم با یونگی همدست شد:
- نچ نچ! بابا جون میدونه به همسر عزیزش چشم داری؟!
هوسوک چشم غره ای به یونگی رفت و دو تا نیشگون محکم از بازوی لاغر مکنه گرفت:
- اولی بخاطر اینکه بی ادب و منحرفی! دومی هم به خاطر اینکه زورم به یونگی هیونگ نمیرسه پس به جاش سر تو خالی میکنم!
درحالی که جونگکوک از سوزش نیشگون های ریز هوسوک بالا پایین می پرید؛ صدای جیمین به گوش رسید:
- عه؟ این کراواتی نیست که مینآ ولنتاین بهت هدیه داد هیونگ؟
هوسوک تایید کرد و تهیونگ مسئولیت ادامه تحلیل ها رو به عهده گرفت:
- این مدل ایستادن هم ژست یونگی هیونگه ها! هیونگ پاشو وایسا!
همه برای چند ثانیه درگیر مقایسه استایل ایستادن یونگی و جین شدند و درنهایت جیمین به حرف اومد:
- واو چه باحال! حقیقتا هم که تکیه کلام تهیونگه!
و در آخر هم جونگکوک حدس منحرفانه ش رو به زبون آورد:
- لباس زیرم لابد لباس زیر باباجونی باشه!
بقیه با یه نیم نگاه کوتاه به هم، علیه جونگکوک توطئه کردند:
-نچ نچ! واقعا که کوکی!
- هیع جونگکوکا! حرفت واقعا زشت بود!
- ناامیدم کردی کوک!
-چه وضع حرف زدنه جونگکوک!
جونگکوک مظلوم نگاهش رو بین برادرای بدجنسش چرخوند و درحالیکه توو مبل رو می رفت، دندون هاش رو نشون داد و از بینشون غر زد:
YOU ARE READING
ஜ 𝑻𝒉𝒆 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒔𝒂𝒗io𝒓𝒔 ʚϊɞ 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 ஜ( Completed )
Fanfiction**کامل شده** تا حالا حس کردید کاش خیلی درگیر کسی یا چیزی که عاشقش هستید نمی شدید؟ کاش به دوست داشتنش از دور بسنده می کردید؟ تا حالا پیش اومده از تصمیمتون عمیقا پشیمون بشید؟ این ها دقیقا احساسات این روزهای جینه. جین از تصمیمی که سه سال پیش برای ازدوا...
