19

2.8K 311 676
                                    

چپتر نوزده - متجاوز

🎼Ha Jin - Somewhere

_کجا؟

این اولین کلمه ای بود که زین خطاب به لیام به زبون اورد...بعد از اینکه از جشن اوازخوانی که اسکات دعوتشون کرد به خونه برگشتن.

زین تمام طول مسیر سالن جشن تا خونه حتی یک کلمه هم به زبون نیاورد و لیام هم ازش پیروی کرد...دلیل لیام واضح بود؛ نمیخواست مرد بزرگترو عصبانیتر کنه از طرفی زین نمیخواست چیزی بگه چون مطمئن بود خیلی زود یه دعوای لفظی بینشون شکل میگیره و حتی ممکن بود تصادف کنن...
مرد اصلا نمیخواست خودشون رو به کشتن بده...
پس در سکوت ماشینش رو تا داخل حیاط خونه روند...لیام خیلی سریع پیاده و با قدم های بلند وارد خونه شد و به سمت راه پله رفت.
اونجا بود که زین بالاخره سکوتش رو شکست و در حالی که قدم های تهدیدامیزش رو به سمت پله ها برمیداشت اون مرد رو خطاب قرار داد.

لیام بالافاصله سر جاش ایستاد و بعد از چند ثانیه تعلل به عقب چرخید...
اینکه امیدوار بود هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشه واقعا یه انتظار پوچ و بیهوده بود...
البته که زین هرطور شده به خاطر کاری که کرد بازخواستش میکنه.

زین دو قدمی که بینشون فاصله بود رو برداشت و رخ به رخش ایستاد.

_فکر کردی بعد از کاری که کردی همینطوری میتونی بری؟

اون مرد بدون اینکه تغییری توی ولوم پایین صداش بده پرسید و با خم کردن جزئی سرش پشت چشمی نازک کرد.

لیام که انتظار این سوال رو میکشید اندک فاصله جزئی بینشون رو با جلو کشیدن بدنش از بین برد...
از زین میترسید؟
البته که میترسید اما عصبانی هم بود...
از دست زین که دست از نقشه کشیدن برنمیداشت و مدام با بالا بردن سطح عوضی بودنش شگفت زده اش میکرد...
شاید هم بیشتر از خودش عصبانی بود که یه اسباب بازی نفرین شده تا مرز التماس کردن از زین پیشش برد.
کی میدونست واقعیت چیه؟

_تو چی؟ فکر کردی بهت اجازه میدم شانس نجات دادن خواهرمو ازم بگیری؟ با یه ویبراتور مسخره؟ و لرزوندن من تو بغل یه مرد دیگه؟

مرد کوچیکتر جملاتش رو با صدای کمی توی صورت زین پرت کرد...و صورت جلوش رو دید که جمع میشه انگار که یه لیموی تازه و خیلی ترش خورده و بعد باز میشه و تمسخر عجیبی بهش دهن کجی میکنه.

_چقدر تو احمقی لیام...من صاحب شرکتتم...قرار نیست بذارم با اون بچه طراح قراردادی ببندی...

مرد جلوش این کلمات رو با تمسخر به زبون اورد و پوزخندی که روی لباش اورد قرار بود حس برتری و پیروزی بهش بده.
هرچند لیام رو به خنده کوتاه و غیرطبیعی انداخت...
اگه زین میتونست مانع بسته شدن این قرارداد بشه، لیام واقعا به خودش زحمت درخواست از اسکات رو میداد؟

 Sweet GriefWhere stories live. Discover now