Part 00: Withches and Wizards

591 177 30
                                    

هیچی به اندازه اینکه توی یک شهر کوچک، یه شورای شهری برای یه شهروند تشکیل بشه، مسخره نیست. اینکه همه مردم میدونن، حکم شورا چیه، قراره چه اتفاقی بیفته، و اینکه اون یه نفر، دیگه قرار نیست توی اون شهر باشه یا اینکه قرار نیست اصلا توی دنیا زندگی کنه، یه چیزیه که برای همه واضحه.

و امروز، یکی دیگه از همون روزهای مزخرفه و قرار نیست هیچ اتفاق خاصی بیفته، جز اینکه بعد از مدتها، یکی رو به عنوان جادوگر شناختن و قراره بعد از تصمیم گیری حکم نهایی صادر بشه و اون جادوگر رو به آتیش بکشن. دقیقا با همین ترتیب... جادوگر روی صندلی میشینه، افراد شورا پشت میزهاشون وسط میدان شهر، مردم کنار سکوی میدان می ایستن، و وقتی رئیس شورا میگه اون یه جادوگره، باید کشته بشه، مردم با شوق جیغ میکشن و بعد نگهبانهای شهر، اون فرد رو به گودال آتیش میبرن و تمام.

توی دنیایی که مردم به دو دسته تبدیل شدن، همیشه چنین اتفاقاتی میفته. مردم عادی و جادوگرها. جادوگرها از نظر مردم عادی، افرادی هستن که از لحاظ ظاهر خودشون رو شبیه به مردم کردن، در بین مردم زندگی میکنن و بعد، بدون اینکه متوجه بشی، از یک طریقی نابودت میکنن. اینکه میگم از یک طریقی نابود میکنن برای اینه که افسانه های زیادی هست که در طی سالهای طولانی، از افراد متفاوت، نقل شده. اینکه جادوگرها جگر انسان ها رو میخورن، اینکه بچه ها رو میدزدن و ازشون آش انسان درست میکنن، اینکه توی شب، اموالت رو ازت میگیرن.... خیلی چیزها گفته شده و هیچ کس در حقیقت نمیتونه بگه که این موارد درست هستن یا نه. چون سالها بوده که کشور و شهرها، توی آسایش بودن تا چند ماه پیش.

چند ماه پیش، وقتی دزدی ها شروع شد و پلیس به هیچ سرنخی نرسید و بعد از اون، قتلهای عجیب و غریبی رخ داد که حتی نیروهای ویژه هم علت اون رو پیدا نکردن، موی یک جادوگر در صحنه دیده شد، و مردم به سمت افسانه ها رفتن و گفتن شورای جادوگری برای اینکه انسانها رو تنبیه و شکنجه کنه، تشکیل شده. پس گروه های مردمی متفاوتی تشکیل شد تا جادوگرها رو پیدا کنن و طبق افسانه ها، اونها رو آتیش بزنن چون تنها راه نابودی جادوگرها، آتش زدن جسم اونها بود چون روح جادوگر، فقط و فقط در آتیش از بین میره.

در این بین، یک گروه از افراد خاص، که با آموزش، توانایی تشخیص جادوگرها رو دارن، به اسم «هانتر» تشکیل شد و این افراد در هر شهری که اتفاق مشکوکی میفته، برای مبارزه با جادوگرها، میرن. سلاحهای دست ساز توسط هانتر بزرگ و خانواده سلطنتی اصیل زاده ها، ساخته شده و آموزشهای لازم هم به افراد داده میشه.

ولی به جز گروه هانتر، افرادی هم هستن که در شهرهای کوچک، جادوگرها رو شناسایی میکنن و به آتش میکشن و در این شناسایی و نابودی، 80% مواقع، اشتباهاتی هم صورت گرفته که افراد عادی رو کشتن. برای همین، شورای شهری، تشکیل دادن تا همه با موافقت هم، این عملیات رو انجام بدن تا کسی بعدا نتونه به دولت اصلی، شکایت کنه.

برگردیم به امروز، روزی که مرد جوانی که برای من مثل تمام دنیا میمونه رو روی صندلی بستن و بهش اتهام جادوگری زدن.

HunTeR (Completed)Where stories live. Discover now