Part Ten: Women

309 125 166
                                    

سلام سلام. خوبید؟

من که خب، میدونید تو چه شرایطی ام و گفتن نداره! ولی شما مراقب خودتون باشید.

خواستم بگم، فعلا، تا زمانی که اعلام شه، همه چیز از زبان سوم شخصه (دانای کل دوست ندارم بگم... یه جوریه)

و اینکه، فعلا راجب «اما» نپرسید من اسپویل نمیکنم.

--------------------------------------------------------------------

3rd person POV:

بعد از سومین بار فشردن ته خودکار، حس معلق شدن توی هوا رو داشت. و ثانیه ای بعد، پارکت خونه چانیول رو دید. از سمت آشپزخونه صداهایی میشنید پس رفت همون طرف. بکهیون و چانیول پشت میز نشسته بودن و داشتن به یکسری کاغذ نگاه میکردن.

نگران اما بود، ولی نمیتونست حرفی بزنه. اون دختر میدونست که چکار کرده. با اینکه فریبش داده بود، ولی نمیتونست ازش ناراحت باشه. گلوش رو صاف کرد و بکهیون و چانیول برگشتن سمتش. بکهیون نگران گفت:"چیزی شده؟ چرا زود برگشتی؟"

باید دروغ میگفت. چاره ای نداشت. گفت:"کمی که فاصله گرفتیم از اینجا، بادیگاردهاش تماس گرفتن و بهم گفت که با اونها میره."

بکهیون عصبی گفت:"چرا گذاشتی با اونا بره. باید خودت باهاش میرفتی."

-:"میدونی که نمیتونم روی حرف ایشون حرفی بزنم. من یه سربازم و اون مافوق."

چانیول کلافه بلند شد و گفت:"نکنه اتفاقی بیفته؟"

چن گفت:"اگر که میخواست اتفاقی بیفته، با من هم میفتاد. پس نگران نباشید."

دروغ میگفت ولی چاره ای نداشت. نمیتونست کاری به جز این انجام بده. مجبور بود از «اما»، بکهیون و چانیول محافظت کنه و اما بهش گفته بود باید از دو نفر دیگه مراقبت کنه! چانیول سری تکون داد و گفت:"حق با توئه! «اما» باهوشه! میدونه داره چکار میکنه!"

چن پشت میز نشست و گفت:"برنامه چیه؟"

بکهیون جدی گفت:"ما وقت زیاد نداریم. پس باید از همین الان 3 تا تیم شیم. هدف فعلی این شهره پس ما باید تو مناطق مختلف بتونیم زنهایی که مستعد هستن رو پیدا کنیم و بفرستیمشون به شهرهای مرکزی. درخواست هلیکوپتر ارتش رو کردم برای جابه جایی. پس نگران نیستم. فقط پیدا کردنشون سخته!"

چانیول گفت:"اینجا خیلی بزرگ نیست و من مردم رو تقریبا میشناسم. این، کارمون رو راحت میکنه. ما باید دنبال دخترهای بالای 12 سال و زنهای کمتر از 45 سال بگردیم. البته اگر عاقل باشن فقط دنبال کسایی میرن که 18-30 سالشونه ولی ما باید دامنه احتمالات رو در نظر بگیریم."

دو نفر دیگه سر تکون دادن و چانیول ادامه داد:"من دیروز یه حساب کتابی کردم. با توجه به شناختم از مردم، اینجا حدود 3000 نفر جمعیت داره و از این جمعیت،حدودا 30% شون جامعه هدف ما هستن! پس تعداد زیادی نمیشه و راحت میتونیم پیدا کنیم."

HunTeR (Completed)Kde žijí příběhy. Začni objevovat