🍵part 8🍵

982 204 65
                                    


جیمین با دلبری دسته ای از موهای بلوندش که توی صورتش ریخته بود پشت گوشش زد و با لبخندی عمیق از گوشه ی چشم به یونگی ای که پشت یکی از میز های مشتری نشسته بود نگاه کرد.

- اینجور که مشخصه دیشب توی قرار بهتون خوش گذشته.

جیمین لبخندش عمیق تر شد و با گونه های بالا اومده گفت:

- خیلی!

جین مشغول حساب کتاب های کافه بود و از هر از گاهی زیر چشمی به تهیونگ و جیمینی که مشغول حرف زدن بودن و گاهی صداشون بالا میرفت نگاه میکرد.

تهیونگ دست به کمر شد:

- سکس که نکردید؟

جیمین اخمی کرد و جین فکر میکرد الان با تهیونگ برخورد جدی ای بکنه که راجب همچین مسائلی انقدر راحت داره نظر میده و سوال میکنه اما جیمین سرش رو با ناراحتی تکون داد:

- حیف کاندوم نداشتیم.

تهیونگ پوفی کشید و درحالی که دستگاه قهوه سازی رو دستمال میکشید گفت:

- اوه واقعا هنوز یاد نگرفتی باید وسایل رو همیشه بچپونی توی جیبات؟

جیمین سری تکون داد و با ذوق گفت:

- اما منو بوسید. لبامو!

تهیونگ با شنیدن این حرف یاد اتفاقای بین خودش و جونگکوک دیشب افتاد و اینبار حتی به جیمین هم نگفته بود یه ربات خیلی خوشگل و سکسی توی خونش داره و یه جورایی روش کراش زده اما اون ربات حتی نمیدونه کراش زدن و دوست داشتن یعنی چی!

لبخندی روی لب های تهیونگ نشست تا بتونه با دوستش همدردی کنه:

- پس پارک جیمین رسما وارد رابطه شده درسته؟

- راستش! یونگی هنوز چیزی نگفته اما امیدوارم همینجور که میگی باشه.

با شنیدن صدای در گردن دراز کردن تا ببینن کی وارد کافه شده چون فقط ۲ دختر و یه زوج داخل کافه بودند و الان کمی شلوغ تر میشد اما هر دوتاشون با دیدن چهره ی اشنا و لبخند دندون نمایی چشم هاشون گرد شد.

- ته؟ این همون پسره نیست که گفتی وسط بار ولت کرد؟

تهیونگ هنوز با چشم های گرد شده به جونگکوکی که یکی از تیشرت هاشو به تن کرده بود و دست داخل موهاش میکشید خیره شده بود.

جونگکوک به محض رسیدن به پشخون و چشم تو چشم شدن با تهیونگ همه چیز رو با ابراز احساسات یهوییش نابود کرد:

- اوه، سلام تهیونگ! امروز خیلی زیبا شدی.

تهیونگ ضربه ای محکم به پیشونیش زد و جیمین همزمان دهنش اندازه ی اسب ابی باز شد و با چشم های گرد شده به جونگکوک خیره شد.

البته خدا رو شکر میکرد که تونست همون دیشب ارباب گفتن رو از دهن جونگکوک بندازه وگرنه الان جیمین از سر و کولش بالا میرفت و بهش فحش میداد.

I'M NOT A HUMAN🤖 | KVWhere stories live. Discover now