🎤part 12🎤

983 182 143
                                    

جونگکوک با استرس دستی به کت و شلوار مشکی رنگش کشید و زبونش روی پرسینگ لبش کشید. لیموزینی که به دلیل مراسم رزرو کرده بود کمی زیاده روی بنظر میرسید اما دیده بود پسری توی فیلم برای دختری که عاشقش بود اینکار رو انجام داد و دختر حسابی شوکه شد.

دلش میخواست چهره ی شوکه ی تهیونگ رو ببینه و اینبار خوشحال بود که تهیونگ بهش گفت قراره باهمدیگه برن نه اینکه اون خونه تنها بمونه.
-من دوتا بلیت گرفتم برای اتوبوس تا...

تهیونگ از انتهای راهرو به سمت در شیشه ای جلوی خونه اش اومد و به محض دیدن لیموزین بزرگ و مشکی رنگ که جونگکوک بهش تکیه داده بود زبون بند اومد. البته این اتفاق دقیقا برای جونگکوک هم افتاد وقتی چشمش به موهای ابی رنگ پسر افتاد.

تهیونگ لبخندی زد و از خونه بیرون اومد.

موهای ابی روشن و بلندش رو توی صورتش ریخته و کت شلوار اور سایز قهوه ای روشنی به تن داشت. زیر کت هم پیرهن دکمه دار سفید رنگ گشادی پوشیده بود که استایلش رو شبیه هنرمند بزرگ ونگوگ میکرد.
-بیخیال جونگکوک، خوب نیست ادم به ماشین بقیه تکیه بده.

جونگکوک اخمی کرد:
-منظورت از این حرف چیه؟ این لیموزین خودمه.

ابروهای تهیونگ بالا پرید و به لیموزین نزدیک شد. جونگکوک کمی سمتش خم شد و با دلبری چشمکی بهش زد:
-سوار شو ته ته هیونگ!

در کنار راننده رو با نهایت جذابیت برای تهیونگ باز کرد و با ابرو به داخل اشاره کرد. تهیونگ هنوز توی شوک رفته و عرق روی پیشونیش نشسته بود. در اخر با خودش کنار اومد و با همون قیافه ی شوکه داخل ماشین نشست. جونگکوک هم در رو بست و سمت راننده دوید تا ماشین رو راه بندازه.
-تو... رانندگی بلدی؟

تهیونگ با شوک پرسید وقتی جونگکوک ماشین رو راه انداخت.
-توی برنامه ریزی هام از اول بوده.

-یعنی از این به بعد با این میرم سرکار؟

تهیونگ با ذوق گفت و سمت جونگکوک چرخید. جونگکوک کمی لحنش غمگین شد:
-متاسفم هیونگ، اما من اینو برای امشب اجاره کردم.

-اوه... البته درسته.

تهیونگ گفت و به صندلی تکیه داد.
-خیلی خوشگل شدی، هیونگ.

جونگکوک با نهایت شیفتگی درحالی که دنده رو عوض میکرد گفت و نیم نگاهی به تهیونگ انداخت که لبخندی روی لباش نشست و دست داخل موهای ابیش کشید:
-ممنون.

مدت زیادی رو توی ماشین نبودن چون ساختمون بزرگ تعاتر نزدیک بود. جونگکوک بعد از پارک کردن ماشین و پیاده شدن تهیونگ رو دید که درحال برقراری تماس با جیمینه.
-راستی جونگکوک، جیمین خبر نداره تو یه رباتی تمام تلاشت رو بکن که مثل یه انسان رفتار کنی و اگه گاهی نتونستی فقط سکوت کن.

I'M NOT A HUMAN🤖 | KVWhere stories live. Discover now