تهیونگ دستاش رو داخل جیب هاش فرو کرده و مسیر صاف داخل خیابون رو قدم زنان طی میکرد و تلاش میکرد جونگکوکی که با چشمای گرد شده و کنجکاوی به اطراف نگاه میکنه رو نادیده بگیره.چرا باید اولین قفل این ربات احساسات میبود و الان انقدر تشدید شده باشه که حتی با دیدن اسمون هم انقدر ذوق کنه؟
اصلا چجوری باید این حس های زیاد و تشدید شدش رو کم میکرد؟ علاوه بر احساسات بیش از حد با کوچیکترین چیز غمگین میشد و گریه میکرد جوری که تهیونگ کلافه شده بود و نمیدونست باید چیکار کنه.
- کوک؟ میشه یکم اروم تر باشی؟
تهیونگ اروم رو به جونگکوک که مثل یک خرگوش سفید با اشتیاق به اینور و اونور میدوید گفت:
- باشه تهیونگی.
تهیونگ لب هاش رو روی هم فشرد:
- راستی تو چند سالته؟
جونگکوک بالاخره اروم گرفت و همقدم با تهیونگ همراه شد و تهیونگ خداروشکر کرد که با حرف زدن میتونه جونگکوک رو اروم کنه قافل از اینکه جونگکوک کمی به توجه نیاز داشت.
- در حال حاضر؟ یا از وقتی ساخته شدم؟
- هر دوتاش رو بهم بگو، کوکی.
تهیونگ با لبخند و مهربونی گفت و جونگکوک لبخند دندون نمایی روی لب هاش نشست و دندون شکسته اش رو به نمایش گذاشت.
- اگر بخواییم بیشترین حد رو در نظر بگیریم الان 4 سالمه و از وقتی فعال شدم میشه 3 روزم.
تهیونگ به خنده افتاد.
خنده ی بلندی که جونگکوک تابحال ندیده بود و با خودش فکر کرد از هر چیزی که توی این چند وقت زندگیش کشف کرده زیباتره، حتی از اسمان و بارون و درخت های سرسبز توی خیابون.
- اگه اینجوره من هیونگتم.
جونگکوک به خنده ی تهیونگ که هنوز روی لب هاش بود خیره شد و گفت:
- هیونگ؟ اون چیه؟
ابرو های تهیونگ بالا پرید و شونه هاش جمع کرد:
- خخخخب... کره ایا به افراد بزرگتر از خودشون میگن هیونگ.
جونگکوک لبخند رضایت بخشی زد و دستش جلو اورد و توی یک حرکت انگشت هاش بین انگشت های باریک تهیونگ گره زد:
- خب پس هیونگ... چقدر دیگه مونده برسیم؟
تهیونگ دوباره به خنده افتاد و به دست های گره خوردنشون نگاه کرد.
جونگکوک تنها کسی بود که میتونست پروانه هارو توی شکمش به پرواز دربیاره و این واقعیت براش تعجب اور بود.
- این دیگه برای چیه جونگکوکی؟
تهیونگ دستاشون رو بالا اورد و از جونگکوک پرسید جونگکوک لباش اویزون کرد و با دودلی و استرس توضیح داد:
![](https://img.wattpad.com/cover/312068145-288-k872603.jpg)
YOU ARE READING
I'M NOT A HUMAN🤖 | KV
Fanfiction🤖اسم: من انسان نیستم. (کامل شده) 🤖ژانر: تکنولوژی/عاشقانه/ انگست/ اسمات🔞 🤖کاپل اصلی: کوکوی 🤖کاپل فرعی: یونمین 🤖نویسنده: mj_storiess ⚠️خلاصه: درحال حاضر هشتاد سال از سال ۲۰۲۰ میگذرد و انسان ها در عصر تکنولوژی و دانش به سر میبرند جایی که ربات ه...