34. تلاش

1.4K 250 87
                                    

فصل سی و چهارم

از دید کیونگسو

اون روز صبح کای رو فقط سر صبحانه دیدم. نمی دونستم معذبه یا نه. حرفی بین مون زده نشد اما معمولا صبحانه ها تو سکوت خورده میشد مخصوصا از وقتی که بکهیون هیونگ نبود، مینسوک هیونگ هنوز سختش بود پله ها رو برای خوردن صبحانه بیاد پایین و لوهان ظاهرا تو دفتر مجله اونقدری سرش شلوغ بود که بعضی شب ها اصلا خونه نمی اومد.

می تونستم تو چشم های معمولا جدی ولی مهربون پدر ببینم که این وضع ناراحتش می کنه. مادر هم بهتر از اون نبود. درسته ما بچه های خودش نبودیم اما همیشه ثابت کرده بود ما ها رو هم به اندازه ی کای و یوبین دوست داره.

می دونستم کای ساعت صبح رو برای رقصش تمرین داره پس با خیال راحت برنامه ام رو تنظم کردم و به سمت مغازه ی تتو راه افتادم تا با کریستال صحبت کنم. باید می فهمیدم اولا، به کای علاقه داره یا نه... دوما، نظر کای در موردش چیه و اینکه آیا میخواد باهاش قرار بذاره... یا این کرم ریختن هاش فقط بازیه... و سوما، ازش بخوام اگه کای رو نمی خواد خیلی واضح بهش بگه تا شانس برای بقیه باز باشه...

مسلما بهش نمی گفتم منظور از این "بقیه" خودم هستم. اما خب، نیازی هم نبود فعلا کسی چیزی بدونه.

یکم زیادی زود به ساختمون رسیدم. هنوز گالری تتو رو باز نکرده بودن. تو این فکر بودم که چرا یه دختر باید یه همچون جایی کار کنه. اونم تو یه محله مثل این... اصلا کای اینجا رو از کجا می شناخت؟

خب آره ته مین و دوستاش شاید به اونجا معرفیش کرده بودن... و با این فکر یکم ناراحت میشم که چرا خودم باید تمام این سالها اینقدر خجالتی بوده باشم که هیچ تجربه ای کسب نکرده باشم و یا دوست صمیمی ای پیدا نکرده باشم...

تو همین فکر ها داشتم با گوشیم برنامه هام رو چک می کردم که یه صدا شوکه ام کرد:" کیونگسو؟؟ تو اینجا چیکار می کنی؟؟"

ازجا پریدم. اون یوبین خواهر کای بود...

از دید چانیول

کسپر کوفتی بازم اومده اینجا و داره پشت هم چرت و پرت میگه. کمکم کرد دوش بگیرم و یه چیزی بخورم... اما داره میگه که پرستارم نیست که هر هفته بیاد ببینه نمرده باشم.

داره میگه باید به خودم بیام و ببینم که چقدر موفقم و چقدر طرفدار دارم...

حرفش در مورد طرفدار هام من رو یاد زمانی میندازه که واسم از بین طرفدار ها کسایی رو پیدا می کرد که باهاشون بخوابم... البته وقتی که نیاز داشتم... که اون "نیاز" هم روز به روز بیشتر میشد.

خب تئوری کسپر برای اینکه اینجوری توی خرج پول صرفجویی میشه و کلی طرفدار دیگه هم جذب میکنه میشه گفت درست بود. به علاوه، کسپر موارد رو خیلی دقیق و هتل هایی که برای ملاقات با این افراد بهش می رفتم رو خیلی دقیق تر انتخاب می کرد.

Getting Under Chanyeol ✒Where stories live. Discover now